برین بهار و درین بوستان بسی ماندیم
به شوق میوهی شاداب و نورسی ماندیم
جهان مسابقهی نظم و هوش ملّتهاست
دریغ، ما، که درین کاهلی بسی ماندیم
میان لای و لجن، در عفونت تاریخ،
به زیر سایهی وَهم مقدّسی ماندیم.
نیامدیم سوی راه خویش در همه عمر
همیشه منتظر رفتن کسی ماندیم
کسی چو رفت، نکردیم فکرِ اینکه به جاش
که میرسد؟ که به گرداب چون خسی ماندیم.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
از کتاب نامهای به آسمان
دفتر زیر این برگهای پوسیده