سلام و خسته نباشید خدمت هنرمندان نمایش "نکبت"
این نمایش برای من تماما یادآور دنیای درونروانی بود. اتاق 32 هتل بهمثابه "ذهن"،
... دیدن ادامه ››
وینس نماد "اید"، جان نماد "سوپرایگو" و نماینده دادستان، ماتی نماد "ایگو". هر سه یک شب در اتاق ذهن یکدیگر را ملاقات میکنند تا پرده از تعارض حلنشدنی وینس بردارند.
به تعبیری وینس نماد اصل لذت است که اکنون فروشنده ماریجوآنا است. نوع پوشش او و خندههای مدام او نیز نمایانگر همین است؛ وینس هر آنچه بخواهد میگوید و انجام میدهد. او تعارضی حلنشده را با خود حمل میکند که از جنس تکانه جنسیست. پیش از دیدار با جان، اتاق را بهم میریزد تا نشان دهد میزبان خوبی برای جان (که نماد وجدان است) نیست. جان سعی دارد وینس را نصیحت کند و اخلاقیات دیکتهشده را به او آموزش دهد. معیارهایی که برای "اصل لذت" خوشایند نیست. جان فیلمساز است و قصد دارد تصویری متفاوت از انسان را نمایش دهد؛ تصویری اخلاقی و آگاهیبخش برای دیگر انسانها. "وجدانی" مملو از احساس گناه و انکار هر آنچه غیراخلاقیست، بدون توجیه عقلانی. او صرفاً نماینده اخلاقیات است، اما هر بار قادر به توجیه وینس نیست. درنهایت تعارض همیشگی بین اید و سوپرایگو ادامه مییابد، وینس لباس خود را عوض میکند و اینبار مشتاقانه پذیرای "ایگو" میشود، به امید حل تعارضی که تا پیش از ورود ماتی و تا لحظه رسیدن وی ادامه داشت؛ آنجا که وینس و جان باهم گلاویز شدهاند.
اکنون زنی به نام ماتی در میزند و وارد اتاق ذهن میشود. او نماینده دادستان است و قانون میداند. ماتی تمام معادله را برهم میزند و تصویر دیگری از واقعیت را به دو نماینده افراطی ذهن نشان میدهد. حال وینس باید با این واقعیت مواجه شود که ماتی شخصی دیگری را جز او دوست داشته و جان باید بپذیرد که ماتی را دوست نداشته!
ماتی در صحنهای "اید" و "سوپرایگو" را بازی میدهد تا عواقب کار را به تصویر بکشد. حال اصلیترین دفاع روانی بهکار میافتد؛ اضطراب. مخاطب و دو بازیگر، اضطراب زیادی را متحمل میشوند. وینس و جان 4 دقیقه فرصت دارند تا فرار کنند. وینس فرار را بر قرار ترجیح میدهد، اما دوباره بازمیگردد. این بدان معناست که اکنون "مکانیزمهای دفاعی" مثل انکار دیگر پس از آگاهی کارآمد نیستند. همانطور که جولین جینز میگوید: "پس از آگاهی دیگر نمیتوان آگاه نبود". کسی نمیتواند دنیای ذهن را ترک کند. همانطور که جان نیز یکبار از اتاق خارج میشود، اما دوباره و اینبار برای معذرتخواهی بازمیگردد.
جان که نماد وجدان اخلاقیسـت، بهواسطه احساس گناه از عمل خویش، مجازات را میپذیرد. وینس مواد داخل ساک را از بین میبرد، اما پس از دقایقی اضطراب متوجه میشوند که ماتی آنها را دست انداخته است. وینس شکایت میکند که مواد گران قیمتی را از بین برده است و ماتی در پاسخ به او میگوید: "بعدا بازم میگیری". و ایگو اینچنین اصل لذت را به تاخیر میاندازد.
حال تعارض چندساله حل میشود. اینبار با آگاهی توام با رنج. "ایگو" تعارض را آشکار میکند و سپس از اتاق خارج میشود. حال "اید" گریه میکند و "سوپرایگو" غمگین است. آنها که پیش از ورود "ایگو" و حل این تعارض باهم گلاویز شده بودند، اکنون یکدیگر را در آغوش میگیرند و نمایش پایان مییابد.
نمایش نکبت، بسیار تاملبرانگیز است و بازی هنرمندانه بازیگران، ستودنیست. خسته نباشید به تمامی عوامل این اثر.