در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | Paria_brh درباره نمایش جیب‌هایی پر از نان: در حــال و هــوای جیـب هایی پـر از نــان آخرین روز از تیـرماه زا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:33:42
در حــال و هــوای جیـب هایی پـر از نــان


آخرین روز از تیـرماه
زاویه دید باکس E [ صحنه از تمامی باکس ها دید خوبی دارد]
زمان شروع و اتمام : بدون تاخیر و طبق زمان اعلامی.



▪️ با انتخاب تماشای ژانری که چندان مورد سلیقه ام نیست و محک زدن دوباره ی ذائقه ی بصری ام، پا به دنیای ویسنی یک می‌گذارم. دنیایی که ... دیدن ادامه ›› گودالی است بی زمان و مکان، در واقع با متنی جهان شمول که توسط یک نگرش فیلسوفانه نگارش شده است طرف هستیم.


▪️ در ابتدای ورود به سالن بازیگرانی را می‌دیدم که هیچ شباهتی به پوستر معرفی شده نداشتند و آنچه در ذهن ام از طراحی گریم و لباس شکل گرفته بود کاملا مخدوش شد.


▪️ گرچه با دنیای خطی و تواتر ابزورد و بزرگان اش بیگانه نیستم
اما با این نمایشنامه نتوانستم ارتباط برقرار کنم چرا که نسبت پیچیدگی های متن به روایت اجرایی قانع کننده نبود.
علی رغم اینکه مضمون اصلی داستان قابل توجه و محترم بود.
حال نمی‌دانم کاستی از ترجمه ی ضعیف بوده است که این چنین اجرا برای من نامفهوم پیش می‌رفت یا ذوق و سلیقه ی کارگردانی در فرم و اجرا چنگی بر دل نمیزد
و به جز چند جمله ی نسبتا خوب در آغاز و پایان بندی قابل تامل و کافی؛ در بدنه ی اصلی نمایش شاهد نقطه ی عطف و اوج و فرودی برای کشش و همراهی ندیدم.
همچنین ادای دیالوگ ها در پاره ای از گفتمان ناواضح بود و متوجه ی کلمات نمی‌شدم (مخصوصا دیالوگهای کلاه به سر).


▪️ درست است که ما درون چاه را قرار است ببینیم و حس کنیم
اما آیا این نورپردازی ضعیف که در بیشتر مواقع جزئیات طراحی ها مشخص نیست صحیح و کاربردی است؟!
با وجود اینکه ردیف یک بودم اما طراحی نور بسیار بد و آزاردهنده بود.


▪️ تعامل به معنی این است مخاطب خودش را در داخل کار ببیند و اثری قابل توجه بر روند نمایش به جهت پیشبرد هدف و نتیجه ی کلی کار باشد، اما
شوخی های نامربوط شخصیت عصا بدست با تماشاگر ( اعم از اینکه : تو عصای منو بگیر! به بغل دستیت چی گفتی؟ به چی میخندی و....) فکر نمی‌کنم تعاملی شکل داده باشد و بیشتر جنبه ی راضی کردن آن عده ای را داشت که بخاطر شخصیت های سینمایی تیکت تهیه می‌کنند و از مفهوم و غایت تئاتر عاجز بوده. قهقه های کریه و بی موقع این افراد و مهمان های مخصوص گروه که از شعور تهی بودند کاملا گویای این امر بود.


▪️ برای من تنها نقش راهب با تسلط بالای بازیگرش و آن طمأنینه ی معنوی و موسیقی منحصربه فرد کاسه تبتی اش مورد قبول بود.

شاید اگر این متن در فرم و شکل دیگری اجرا می‌شد و مدت زمان نمایش کاسته میشد
و پکیجی از بی نظمی ها را شاهد نبودم می‌توانستم شب بهتری را تجربه کنم.

______________________________________________________



_ آیا میدانید معرفی مهمان هایتان برای مخاطب ذره ای اهمیت ندارد و می‌توانید در لابی و کافه ی تماشاخانه تا دلتان می‌خواهد برای قدم رنجه ی نور چشمی هایتان کف و سوت و هورا بکشید؟!
لطفا برای وقت و انرژی تماشاگری که ادعا میکنید سرمایه تان است اندکی ارزش قائل شوید.



بارها اعلام کردم که خون مهمان ها رنگین تر از بقیه نیست...
اگر بهرام بیضایی هم مهمان بود آوردن نام ایشان درست نیست...
تماشاگر برای بزرگداشت مهمان های نمایش نیامدند...
من اگر بودم می گفتم:
مهمان های عزیزی در جمع تماشاگران می بینم، به رسم و ادب و احترام برای همه تماشاگران نام های شان را نمی آورم و در بیرون از سالن پذیرای مِهرشان هستم...

Paria_brh
چه خوب و خوش به سعادتتون که تونستین لذت ببرین از این اجرا 🌹 بیش باد این شب های زیبا و به کام برای همه ی تئاتر دوستان. متاسفانه در شبی که من حضور داشتم، شب عجیبی بود..... از اتاق فرمانی که ...
قربان شما🌹
واقعا متاسفم . . .
چه شب عجیب و غریبی بوده!
به نظرم تعاملی بودن نمایش گاهی باعث میشه برخی تماشاگران زیادی احساس راحتی داشته باشن!
ولی امان از گوشی ها ، امان از مهمان هایی که رو اعصاب ما راه میرن . . .
امیدوارم یک اجرای خوب به روی صحنه بیاد که بشوره و ببره . . .
اگر نمایش خوبی سراغ داشتین خوشحال میشم معرفی کنید 🌹
۱۳ مرداد
میلاد فراهانی
قربان شما🌹 واقعا متاسفم . . . چه شب عجیب و غریبی بوده! به نظرم تعاملی بودن نمایش گاهی باعث میشه برخی تماشاگران زیادی احساس راحتی داشته باشن! ولی امان از گوشی ها ، امان از مهمان هایی که رو ...
به روی دیده🌹 گرچه معرفی کارهای خوب کار بزرگان و منتقدان واقعی است و بنده در حیاط خلوت روزگارم به تماشای آثاری که بیشتر به سازندگانش ایمان دارم می‌نشینم.

در سال صفر سه از ابتدا تا همین لحظه تنها کار شریف و آبرومند و پنج ستاره برای من "به صرف بورش و خون" بوده که قطعا شما هم دیدین.
این کار چنان قلب و روحم لمس کرد که حتی تصمیم داشتم سنت شکنی کنم برای اولین بار در طول این یازده سالی که مخاطب هنرهای نمایشی هستم، اجرایی رو دوباره ببینم.....
دوست داشتم بارها و بارها تیکتش را هدیه کنم به عزیزانم....
دوست داشتم کنج دنج باغ کتاب ساعت ها بنشینم و نازنین ... دیدن ادامه ›› را ورق به ورق با تصویرسازی جناب ابر مرور کنم.....
اما شوربختانه نحوه ی بلیت فروشیش امکان خرید و برنامه ریزی را دشوار میکنه.
♥️بورش و خون بی رقیب در صدر تاپ لیست نمایش‌های امسالم هست.
مگر اینکه در ادامه معجزه ای رخ دهد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید