در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مرضیه درباره نمایش تاری: «شاه‌نامه آخرش خوش نیست!» (این متن شاید پیوسته به‌نظر نرسه، اما شاید
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:02:09
مرضیه (marzie_zb)
درباره نمایش تاری i
«شاه‌نامه آخرش خوش نیست!»
(این متن شاید پیوسته به‌نظر نرسه، اما شاید پازل ذهنی بعضی دوستان رو تکمیل کنه)

حقیقت عریان قدرت و سیاست احتمالا برای خیلی‌ها جالب نیست، همونطورکه میشه توی کامنت‌ها هم دید.
بازیگران قدرت و سیاست همیشه خودی هستن و از داخل عمارت انتخاب میشن، اما وقتی همه عمارت رو ترک کردن شاید صاحبان قدرت مجبور بشن برای هم نقش بازی کنن یا همدیگه رو «سرگرم» کنن!
اما شاه‌نامه آخرش خوش ... دیدن ادامه ›› نیست...
‌/
برخلاف نظر سایر دوستان که متن رو پیچیده میدونند بنظرم داستان خیلی سرراست بود و بازی‌ها هم با منطق داستان همراه بودن.
دو پرده اول با حرکات بدنی اگزجره و بیان منقطع، نمایش سرگرم‌کننده‌ی دوناتا برای دوک و بلعکس رو نشون میده. پس حرکات بدن و بیان، منطق دارن تا بتونیم اون‌ها رو از پرده سوم که اکت بازیگرها برای مخاطبه تشخیص بدیم.
/
زئوس از ترس از دست دادن قدرت، همسر حامله‌ش رو بلعید و بعد دچار سردرد شد، سردردی که نتیجه‌ش زایش آتنا (خدای خرد و جنگاوری) بود
دوک خواب یه مگس بزرگ و زشت و پرسروصدا رو دید و اون رو در خواب بلعید که نتیجه‌ش در بیداری انقلاب مگس‌های جنگاور و به‌ظاهر خردمند بود!
(صدای اول نمایش میگه «حواستون باشه شما مثل زئوس دچار سوء برداشت نشید»، چون توهم خرد و آگاهی هیچ تغییر مثبتی در پی نداره)
/
اول نمایش صدایی میگه شما قراره یک ساعت تار ببینید و محو بشنوید، در طول نمایش هم جاهایی که دوناتا و دوک از اکت مصنوعی خودشون خارج میشن میگن «منتظر چی هستین، اینجا همه‌چی آزاده!» اما آزادی برای کسی که نه میتونه ببینه و نه بشنوه معنایی نداره.
انتهای نمایش که قدرت به کمک ما مگس‌ها تغییر میکنه، رهبر مگس‌ها میگه «حالا هم میتونید ببینید و هم بشنوید، اما اینجا هیچ‌چیز آزاد نیست!»
(جهنم یعنی تکرار مداوم!)
/
موضوع دیگه اینکه خیلی از دوستان این نمایش رو با سیزیف مقایسه کردن که این مقایسه از پایه اشتباهه، چون جهان این دو نمایش هیچ ارتباطی به هم نداره.
اکت و بیان منقطع دوناتا، مصنوعی و اگزجره‌س چون داره برای دوک نمایش بازی میکنه نه برای مخاطب؛
اما اکت و بیان منقطع بلانش مثل یه برگ روی رودخونه‌ شناوره، چون می‌خواد روان‌پریشی و سردرگمی این کاراکتر رو نشون بده
و صرفا بخاطر واژه «حرومزاده» هم نمی‌تونیم این دو تا نمایش رو بذاریم رو کفه ترازو و مقایسه کنیم
‌/
جهانی که در نمایش «تاری» می‌بینیم جهانی نیست که بتونیم باهاش همذات‌پنداری کنیم، دیکتاتورهایی که انقدر ذلیل شدن که دارن تو جهنم‌شون زندگی می‌کنن، باز هم چیزی نیستن که بشه براشون دل سوزوند!
به همین خاطر سوژه‌ی این نمایش عجیب و جدیده و شاید شما رو به اوج احساساتی بودن نرسونه و همین موضوع باعث شه فکر کنید چقدر کار سخت بود، یا اینکه متن رو دوست نداشته باشید
/
در آخر باید بگم بازی بازیگران رو دوست داشتم، خصوصا بازی مهشید خدادی که اولین اجرای تئاتریش بود و انتظارها از خودش رو خیلی برد بالا، بازیگر آقا هم خوب بودن و با وجود نقش پرزحمت از پس کار بر اومدن
/
اما تنها وصله‌ی نچسبیده به نمایش به‌نظرم پرفورمنس‌هایی بود که با موزیک همراه میشد. انتظار داشتم وقتی این پرفورمنس‌ها به‌عنوان خواب دوک یا دوناتا معرفی میشن کمی روایی‌تر باشن و چیز جدیدی دستگیرمون کنن که اینطور نبود و حتی اگه حذف میشد، لطمه‌ای به کار نمیزد
/
یجاهایی هم نیازی به فریاد زدن موقع دیالوگ نبود و این موضوع نمایش رو کمی اگزجره نشون میداد
/
در مجموع کار رو دوست داشتم، شاهکار نبود، اما موضوع جذابی داشت و تجربه جدیدی بود
منم باهاتون موافقم متن اصلاً پیچیده نبود.
پویا فلاح
با اینکه ارتباطم با کار متفاوت از شماست ولی نوشتتون جالبه با اونجاش موافقم که ربطی به سیزیف نداشت حداقل واسه من و اینکه دوناتا مهشید خدادی هستند.
ممنون که گفتید، اصلاح میکنم🙏
۲۵ مرداد
مرضیه
خوب اگه پرده سوم و اکت و بیان طبیعی بازیگرها رو نمی‌دیدیم، اکت و بیان مصنوعی پرده اول و دوم منطقی نداشت اما با نظرتون راجع به دانای کل هم موافقم، میشه اینجوری هم بهش نگاه کرد. وقتی دانای کل ...
در نهایت صحنه سوم به شدت مهم است که از دست می رود...
۲۵ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید