بعد از اتفاقات دو سال قبل تقریبا نمایشی ندیده بودیم و بههمراه دوستان تصمیم گرفته بودیم تئاتر ببینیم. چند روزی بود منتظر بودیم اسمی که میشناسیم ببینیم و اسمآقای رحمتی و آقای تاراج رو که دیدیم گفتیم بریم ببینیم...
ما اجرای دوشنبه رو دیدیم.
قبلا ((تاناکورا)) ((غلامرضا لبخندی)) ((کریملوژوی)) رو دیده بودیم بهقلمآقای تاراج. نوشتن متنی فارسی و اصیل و اجرای اون باید دغدغهی تئاتریهای امروز باشه چرا که منِ مخاطب خستهم از تماشای متون ترجمه و اون همه داستانِ پشتش که همه در جریانیم. نوشتن و اجرای این نوع متون خودش تهور و جسارت میخواد که اولین امتیاز مثبت آثار این گروه هست.
نقاط قوت دیگری هماین نمایش داشت از جمله بازی.های نسبتا یکدست ، نورپردازی فوقالعاده خوب، صحنهی خوب و شروع اجرا سر ساعت مقرر و در نظم.
متن نمایش که پیوند خوبی با نمایش ایرانی، تعزیه داشت ، برای من جالب بود. البته مخاطب بایستی در رهاترین حالت ذهنی و بدون سوگیری به تماشای هر اجرایی بره، اگه میخواد اول لذت ببره و دوم درکش کنه. میخوامبگمخوشحالم که پیش از نمایش عادت ندارم نظرات تیوال رو بخونم و همین خیلی وقتا کمک کرده بدون پیشزمینه همکار رو بهتر درک کنم و هملذت
... دیدن ادامه ››
ببرم.
برای یک مخاطب جدی تئاتر چی از این مهمتره؟
مسئلهی مهماینه که آیا توی هر اثر هنریای اسم روضه و امام حسین بیاد آیا اون اثر مذهبیه؟ برای منی که خیلی رها ربنای شجریان و روز واقعه بیضایی و نقاشی روز عاشورای فرشچیان رو میبینم و میشنوم جواب نه هست.
زیبایی محضه ربنای شجریان. آیا اُشتر به شعر عرب در حالت نیست و طرب؟
انتخاب مناین نیست که کژطبع جانوری باشم که طبع نداشته باشم. کمی پیچیدهست شاید این بحث مواجهه با اثر هنری و خب شاید در این مقال نگنجد.
برای منی که خستهم از خوندن داستانای آپارتمانی که شخصیتهای روشنفکرنما توش فقط سیگار میکشن. آیا چندصدایی باختین و دموکراسی و هزار بحث دیگه نمیگه روایتها و صداها رو از هر کسی باید شنید؟
و چه خوب آقای تاراج این روایتا رو پیدا میکنن و نمایش اجرا میکنن. بدیهیه که خیلیها تکصدایی رو دوست دارن و مگه کم خونده میشه آثار تولستوی و دیگران؟ اما فکر کردن به این صداها به این روایتهای شنیده نشده برای من که خودم رو مخاطب جدی آثار هنری ایرانی، تاکید میکنمایرانی، میدونم.
اگه من توی فرهنگ و زبان فارسی و توی ایران و با هویت ایرانی نفس میکشم از هنرمندان ایرانی انتطار و توقع دارم کار ایرانی بسازن. همهی ما هزار اجرا از آثار بکت و مکدونا و دیگران دیدهیم ولی چند تا ((کریملوژی )) دیدهیم؟
آقای تاراج به نظرم به عنوان یک نویسنده به سبک خودشون رسیدهن تحسین میکنم این که فارسی متن تولید میکنن و میسازن و این دغدغه برام شریفترین دغدغهست. این که مثل صدها تئاتری دیگه که دوسال اخیر به اصطلاح خودشون تحریم کردن چه مخاطبا و چه هنرمندا... و با این تحریم اتفاقی افتاده که توی جشنوارهها و اجراهای الان میشه دید. خلاصه میخوام بگم به قول یه دیالوگ خوبی که توی نمایش شنیدیم، (( ما تماشاگر نمیخوایم))
بازی خانملبخند و ارسطوی عزیز و آقا مهرداد و آقا امین و آقا مازیار خوب بود و خداقوت میگم.
ما شب دوماجرا رو دیدیم و میدونماجراهای شبهای بعد جاافتادهتر هم خواهد بود.
سبک تلفیقی هم به نظرم اصطلاح مناسبی برای اجرا بود.
موفق باشید