در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سپهر: ما آدم‌های معمولی‌‌تری بودیم مرده بودیم و هرازگاهی نفس می‌کشیدیم ای
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:34:29
ما آدم‌های معمولی‌‌تری بودیم
مرده بودیم و هرازگاهی
نفس می‌کشیدیم
این تعارف دلگیر هستی بود
که در وسعِ انگشتانِ اندکِ ما بود...!

مردانی سالخورده
با نفس‌هایی سالخورده
راه بر هر گفت‌گویی بسته بودند و
ما که مرده بودیم
دیگر میلی به گفت‌گوهایِ طولانی نداشتیم

از ما که اغلب جوان ... دیدن ادامه ›› مرده بودیم
ابرها به شادمانی گذر می‌کردند و
باران هم که می‌بارید، باران نبود

روزها
سرگرمِ هم می‌شدند و
درختان تا بهاری دیگر
در ما به خواب می‌رفتند

برای ما زندگی فراخوانِ اندوه بود
سنگ نبشته‌ای از پولک‌‌ِ ماهی‌‌های باستان
سنگ‌نبشته‌ای از پروانه‌های بی‌پروای غزل‌واره‌ها

و این می‌شد که ما همیشه
سراغ کسی را از دور می‌گرفتیم و
کسی نبودیم
این‌جا نزدیکی
به تاریکی نزدیک‌تر است
و شکوفه‌های
ریخته روی دست باد
بی‌پناهی بهار بود

پای درختانی که از ما بلندتر بودند
ما مرده بودیم و
در انظار مردم
به ناچار نفس می‌کشیدیم
کسی نمی‌دانست
ما از کدام‌ نوع‌ِ این فراموشی هستیم
از زندگی دست برداشته‌ایم
یا زندگی از ما گذشته بود
به مرگ احترام می‌گذاشیم و
مرگ
از ما
از این روزهای معمولی
سایه‌اش را برنمی‌داشت...!



#محمداسماعیل_حبیبی