در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کیوان ارزاقی درباره نمایش گرامر: من باور دارم که زندگی کوتاه است و آدمی باید از فرصت استفاده کند و کوچه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:00:07
من باور دارم که زندگی کوتاه است و آدمی باید از فرصت استفاده کند و کوچه پس‌کوچه‌ها را قدم بزند تا در هر کوی و برزن چیز جدیدی را تجربه کند و در این مسیر باید که بیاموزد و رشد کند بنابراین بر همین اساس و فرمول، سال‌ها پیش چمدان جمع کردم و از ایران رفتم تا «مهاجرت» را تجربه کنم.

بعد از این‌که حس کردم برای این هجرت، دنیای درونی خودم را به‌خوبی نشناختم و برای رفتن به سرزمینِ جدید، پیشتر و بیشتر از این‌که طول، عرض، مختصات و دمای هوای سرزمین جدید را بشناسم باید به حال و هوای درونی خودم اشراف و شناخت داشته باشم و وقتی فهمیدم برای داشتن حالِ خوب در سرزمین جدید، پازل‌هایی در جای درست قرار نگرفته و آن مدینه فاضله هم چیزی نیست که تصور کرده بودم، آن‌وقت شهامت، شجاعت یا شاید حماقت! برگشتن به ایران را پیدا کردم و برگشتم. و از همان سال‌ها هر اثر هنری که در خصوص «مهاجرت» ساخته شد من را مجذوب خود کرد و باعث شد رد و نشانِ مهاجر و دغدغه‌هایش در تمامی رمان‌هایی که تاکنون نوشتم وجود داشته باشد که «سرزمین نوچ» نمونه بارز و پر رنگ آن است.

به‌نظرم هیچ تناسبی بین کمیت و کیفیت آثار ساخته شده با محوریت مهاجرت و تعداد افرادی که در سال‌های اخیر از ایران مهاجرت کرده و رفتند وجود ندارد و هنوز بسیاری از تلخی و شیرینی‌های مهاجرت به‌خوبی بیان و عیان نشده است. بنابراین هر اثری که بتواند مخاطب را با دنیای واقعی مهاجرت آشنا کند ارزشمند ... دیدن ادامه ›› است. متاسفانه بسیاری از کسانی که چمدان جمع می‌کنند تا بروند، به خوبی دنیای درونی خود و همچنین سرزمین جدید را نمی‌شناسند و شاخص و معیارشان عکس‌های اینستاگرام دوست و رفیق‌شان است و بسیاری می‌روند که فقط در «ایران» نباشند که این بدترین شکل مهاجرت است.

«گرامر» برشی کوتاه از لحظاتی است که انسان مهاجر دردِ تنهایی و خلاء و نبودن را حس و لمس می‌کند. لحظاتی ساده که تا پیش از رفتن به ذهن آدم مهاجر نمی‌رسد اما وقتی زرق و برق زندگی آن‌سوی مرز کمرنگ می‌شود آن‌وقت است که یادش می‌افتد آن گیلکی حرف زدن بخش مهمی از زندگی‌اش بوده و حجم حضور مادر چه سنگین و وزین بوده و تغییر شخصیت، به راحتی ممکن نیست. گرامر به دنبال سوءاستفاده از احساسات تماشاچی نیست و شنیدن هق‌هق گریه‌ در وسط اجرا، گره خورده به خاطرات و یادآوری رفتن عزیزان‌مان که در این سال‌ها بسیار زیاد شدند!
چقدر حقیقی و زیبا نوشتید ...
دوستی دارم که بعد از دیدن گرامر می گفت ما گل نیستیم خاکمونو عوض کنن و حالمون خوب بشه
سپاس بی کران از نوشته شما 🙏🏻🌼
بسیار سپاس گزارم برای حضورتون🙏🏻🌿
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید