در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بابک پرهام درباره نمایش فلسفه‌ی شی تُفی: یادداشتی از M.H.Kiani2 که متاسفانه تیوال امکان نمایش آن را سلب کرده اس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:57:19
یادداشتی از M.H.Kiani2 که متاسفانه تیوال امکان نمایش آن را سلب کرده است:
// عصر جدید پرهام //
بابک پرهام در تجربه ای جدیدی از نوشته های قصه ... دیدن ادامه ›› گو با متون مسجّع و نگاهی به اساطیر ادیان فاصله گرفته و قدم در دنیای جدید به خصوص ۱۰۰ سال اخیر نهاده...
و لاجرم از درام فاصله گرفته و به ضد درام رسیده...
چون اولین کار از این جنس را تجربه می کند می توانیم بگوییم در آغاز راه است...
از آنجایی که نامگذاری و دسته بندی از پدیده های مدرن است، پس من نیز به این پدیده مدرن تن می دهم و این آغاز جدید هنری بابک پرهام را " عصر جدید پرهام " می نامم!
بابک پرهام یکی از مفاهیم مهم قرن بیستم یعنی " شی شدگی " را که بطور ناخودآگاه و حتی غیر ارادی به عنوان امری پذیرفته شده و البته ارزشمند در زندگی روزمره انسان در عصر مدرن ( بعد از انقلاب صنعتی )
را به نمایش می گذارد...
اما چرا گفتم غیر ارادی و ناخودآگاه؟
مصرف گرایی، مدگرایی، احساس غرور کاذب از داشتن ابزار مدرنیته و از همه مهمتر هدف گذاری قشر کارگر ( قشر ضعیف) و خرده بورژوازی ( قشر متوسط ) برای داشتن ابزار مدرنیته برند به عنوان یک " فرهنگ و یا عرف ارزشمند " برای عموم مردم اثبات این مدّعا است....
با مقدمه فوق به تحلیل چند المان این نمایش می پردازم..

اول: عروسک خیمه شب بازی..
عروسک خیمه شب بازی بهترین نمونه " شی شدگی " است...
عروسکی که می دانیم با نخ هایی نامرئی توسط عروسک گردان بازی می کند و حرف می‌زند و در اینجا سئوال فلسفی می پرسد؟
این عروسک نماد " بازیچه دست دیگران بودن " است بدون کوچکترین اختیاری است پس سئوال فلسفی اش هم بازیچه عروسک گردان اش هست...
جوراب های Nike تناقضات این عروسک " فلسفه باز" را مشخص می کند چرا که خود مشتری برندهای معروف است، کفش مندرس و پوسیده اش مفهوم دیگری از " شی شدگی" را نمایان می کند...
جایی که پول خرید برند اورجینال نیست، و خرید جنس اورجینال ارزش به حساب می آید، کپی ها از اورجینال با کیفیت های پایین تر برای قشر کم درآمد و متوسط جایگزین می شوند که در این رقابت پرولتاریا و خرده بورژوازی احساس تحقیر نکنند و همچنان برای رسیدن به برندهای اورجینال تلاش کنند و چرخ نظام سرمایه داری بچرخد...

کارگران زن و مرد ( تفاوتی نداره ) که روی بشکه هایی قرار دارند که به بشکه های نفت شبیه است... شرکت های نفتی در جهان پولدارترین کمپانی ها هستند...
و آنها حرفهایی از جنس متفاوتی می زند...
لباس های شان شیک و تمیز است لبه کلاه روی چهره شان می افتد و نمادی از عمومیت کارگران ( تیپ ) است و می خواهد نشان دهد که فریب لباس های تمیز و حرف های شاید عمیق را نخورید...
این ها حرفهایی است که همان جامعه سرمایه دار " بخورد " کارگران اش می دهد و به قول مرحوم گل آقا سوفاف اطمینان است برای مقابله با شورش کارگران‌...
باید برای کارگران آرزو ساخت...
باید برای کارگران و پرولتاریا توهم پیشرفت ساخت... باید برای آنها احترام ساختگی ساخت... که دردسر درست نکنند و چرخ نظام سرمایه داری بچرخد...
این نمایش چند اپیزود کوتاه دارد و از شب گذشته در انتهای هر اپیزود موسیقی فیلمی که به دیالوگ های آن اپیزود مربوط است پخش می شود...
تا از طریق پاساژهای بین متنی به مخاطب اجازه بدهد اطلاعات دریافتی را تحلیل کند و با موسیقی ها به یاد فیلم ها و مفاهیم احتمالی اش برسد و هم اینکه برای دریافت اپیزود بعدی آماده شود...
زمان کوتاه، سادگی و نیز خلاقیت و وسواس و توجه به جزئیات باعث شده این نمایش یک اثر قابل اعتنا در سال ۱۴۰۳ تبدیل شود...
توی این چند وقته این قدر که نمایش های خوب در سالن انتظامی اجرا شده در هیچ سالنی حتی تئاترشهر و ایرانشهر اجرا نشده...
این سالن کوچک و مهجور را دریابید...

۱۶ از ۲۰ نمره ام به این نمایش..
۱۶ بالاترین نمره ای که امسال به نمایش ها دادم..
خلاصه که خانم ها و آقایان به " عصر جدید پرهام " خوش آمدید...
بابک پرهام (babakparham)
سربلند و مفتخرم که پسندتان شد جناب کیانی عزیز، از یادداشت موشکافانه‌تان سپاسگزارم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید