ای کاش ربات بودیم
ربات هایی از جنس برگ
از جنس نور
ربات هایی با سوخت امید
و با انرژی آتش
ای کاش ربات بودیم
و اندوه نداشتیم
خستگی نداشتیم
کینه و غم درو نمی کردیم
ای کاش ربات بودیم
وتنها به صاحبمان دل خوش
ای کاش ربات بودیم
سرخوش از چند فرمان و دستور
بی
... دیدن ادامه ››
نانی بی آبی
و دست می گرفتیم
دست کودک بی خانمان شهر را که ربات نیست
ای کاش ربات بودیم
رباتی که دل میبندد به ربات همسایه
ای کاش ربات بودیم
تا که وقتی میمردیم
از جزء جزء بدنمان بازیافت می شدیم
و رباتی دیگر ساخته می شد از ما
و زندگی هامان جدید می شد
ماهی ،سالی یک بار
ده سالی ، صد سالی یک بار
و هم چون قبل به صاحبمان دلخوش
ای کاش فرشته بودیم
هم چون ربات!
و ربات بودیم
هم چون فرشته
تا که اگر روزی، روزگاری
برحسب اتفاق
از ربات بودن خود خسته میشدیم
و تصمیم میگرفتیم آدم شویم
با تمام وجود آدم می شدیم!!
همچون ربات
ربات هایی که آدم تر از آدمند
شاعر:زینب عباسی
2 دی ماه 1392
از: خود