در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فاطمه درباره نمایش سقراط: نمایش را دیدم. امشب شاهد بودم که سقراط دوباره توسط سیاستمداران که دستش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:41:50
فاطمه (fatemeh31358)
درباره نمایش سقراط i
نمایش را دیدم. امشب شاهد بودم که سقراط دوباره توسط سیاستمداران که دستشان از آستین دیگران درآمده بود «کشته شد». جماعتی که می خنداندند و می خندیدند بر جملاتی از قبیل «جای شعر گفتن ر...دن» و «... خوردن» و «بیا نسل بشر را ادامه دهیم». نمایش نامش را از یک فیلسوف گرفته بود، اما تمام مباحثات فلسفی مطرح شده در نمایش بعد از چند جمله یا تبدیل به هجو گویی میشد یا خطابه سیاسی. کلاً نمایشنامه یک بیانیه سیاسی جسته گریخته بود. حتی معلوم نشد چرا افلاطون که انقدر نظرات سیاسی اش با سقراط متفاوت و حتی متضاد بود جزو شاگردان و دوستان او بود. خلاصه اینکه حتی یک بحث فلسفی خوب در کار شنیده نشد و هرچه بود سیاست زدگی بود

تنها نکته مثبت کار موسیقی زیبایش بود و آهنگهایی با صدای زیبای همخوانان زن و سافو. قطعه مده‌آ هم جالب بود گرچه خوب اجرا نشد و ناهماهنگی زیادی بین حرکات رقصنده‌ها دیده میشد

و نکته جالب توجه دیگر تعداد برگه های تبلیغاتی کار بود که من پنج ... دیدن ادامه ›› تایش را دیدم

کمی هم انصاف چیز خوبی است. عدالت و اخلاق و آگاهی دادن به مردم خوب است اما کلمات خوب و مفاهیم عالی را سپر کردن برای زشتی ها خیلی بد

قطعا این نمایش دوستداران زیادی بین مردمی که سیاست را در سطحی ترین حالت ممکن (یعنی پولیتیک) می شناسند، دارد. اما وظیفه هنرمند، همچون فیلسوفی که رسالت خود را در بیدار کردن مردم می بیند و نه همگامی با مردم، بیدار کردن حس زیبایی شناسی، عدالت خواهی، آزادگی، فداکاری و نوع دوستی است نه طرفداری آشکار سیاسی از گروهی خاص
(قطعا این نمایش دوستداران زیادی بین مردمی که سیاست را در سطحی ترین حالت ممکن (یعنی پولیتیک) می شناسند، دارد.)
فکر نمیکنید که این جمله ای که به کار بردید بی احترامی به شعور بقیه هست
ای کاش شما که خود را به عنوان کسی که زیبایی شناسی، عدالت خواهی، آزادگی، فداکاری و نوع دوستی را میشناسد معرفی میکنید به نظر دیگران احترام میگذاشتید به جای اینکه سواد بقیه رو زیر سوال ببرید یه نقد علمی مینوشتید
تا مردم سطحی نگر از شما یاد میگرفتن ؟؟؟!!!
۱۶ دی ۱۳۹۲
خانم غیاثیان. من کتاب فلسفه غرب رو نخوندم. اما تاریخ فلسفه رو خوندم و فکر نمی کنم هیچ کدوم از این دو کتاب به اندازه چهار دیالوگ افلاطون که آخری با عنوام فیدو یا «در باب روح» که مستقیما درباره مرگ سقراطه قابا قبول باشن. نوشته های افلاطون مرجع دست اول محسوب میشن. البته اینکه کدوم نوشته و مرجع رو قبول کنین به خواننده بستگی داره.

من نویسنده این کار رو نمی شناسم. آقای نصیری هم مثل شما فکر می کنن من نمادهای کار رو اشتباه خوندم. در هر حال نظری داشتم و مطرح کردم. اما در دفاع از نظر خودم باید عرض کنم که در هنگام خروج از سالن هر صدایی به گوشم رسید در تأیید نظرم بود.

قصد متقاعد کردن نیست که در اصل توانش رو هم در خودم نمی بینم. تنها طرح مسئله است.
موفق و مؤید باشین.
۱۹ دی ۱۳۹۲
آقای نصیری. تکلیف آثار ده‌نمکی رو که یکی از خانم های بازیگر مشخص کرد. در فیسبوک مقاله ای نوشت و گفت مردم ما انقدر دلشون خنده می خواد که به هر وسیله ای برای خندیدن متوسل میشن. ایشون خیلی برای درک مردم ارزش قایل بودن گویا! اما از تئاتر تا سینما فاصله خیلی زیاده.

ارجحیت فرم بر محتوا در نظر شما رو می دونستم. برای دور بودن از اینتنشنال فلسی باید نگاه آبجکتیو داشت البته. مگر اینکه شما به ریدر رسپانس هم معتقد باشین.

اما راستش من در آشفته بازار نقد ادبی و هنری، روشها و خوانش های هیستوریسیزم محور رو ترجیح میدم. من نمی تونم اثر رو بدون توجه به پدیدآورنده و محیطی که درش قرار داره تحلیل کنم.

و باز تکرار می کنم که هدف متقاعد کردن نیست، فقط طرح نظر و مسئله است.
۱۹ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید