نمایش را دیدم. امشب شاهد بودم که سقراط دوباره توسط سیاستمداران که دستشان از آستین دیگران درآمده بود «کشته شد». جماعتی که می خنداندند و می خندیدند بر جملاتی از قبیل «جای شعر گفتن ر...دن» و «... خوردن» و «بیا نسل بشر را ادامه دهیم». نمایش نامش را از یک فیلسوف گرفته بود، اما تمام مباحثات فلسفی مطرح شده در نمایش بعد از چند جمله یا تبدیل به هجو گویی میشد یا خطابه سیاسی. کلاً نمایشنامه یک بیانیه سیاسی جسته گریخته بود. حتی معلوم نشد چرا افلاطون که انقدر نظرات سیاسی اش با سقراط متفاوت و حتی متضاد بود جزو شاگردان و دوستان او بود. خلاصه اینکه حتی یک بحث فلسفی خوب در کار شنیده نشد و هرچه بود سیاست زدگی بود
تنها نکته مثبت کار موسیقی زیبایش بود و آهنگهایی با صدای زیبای همخوانان زن و سافو. قطعه مدهآ هم جالب بود گرچه خوب اجرا نشد و ناهماهنگی زیادی بین حرکات رقصندهها دیده میشد
و نکته جالب توجه دیگر تعداد برگه های تبلیغاتی کار بود که من پنج
... دیدن ادامه ››
تایش را دیدم
کمی هم انصاف چیز خوبی است. عدالت و اخلاق و آگاهی دادن به مردم خوب است اما کلمات خوب و مفاهیم عالی را سپر کردن برای زشتی ها خیلی بد
قطعا این نمایش دوستداران زیادی بین مردمی که سیاست را در سطحی ترین حالت ممکن (یعنی پولیتیک) می شناسند، دارد. اما وظیفه هنرمند، همچون فیلسوفی که رسالت خود را در بیدار کردن مردم می بیند و نه همگامی با مردم، بیدار کردن حس زیبایی شناسی، عدالت خواهی، آزادگی، فداکاری و نوع دوستی است نه طرفداری آشکار سیاسی از گروهی خاص