در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | باران رحیمی: دیگر ساعتی بر دست ِ من نخواهی دید! من بعد، عبور ِ ریز ِ عقربه ها را م
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:28:34
دیگر ساعتی بر دست ِ من نخواهی دید!
من بعد، عبور ِ ریز ِ عقربه ها را مرور نخواهم کرد!

وقتی قراری ما بین ِ نگاه ِ من
و بی اعتنایی نگاه ِ تو نیست،
ساعت به چه کار ِ من می آید؟

می خواهم به سرعت ِ پروانه ها پیر شوم!
مثل ِ همین گل ِ سرخ ِ لیوان نشین،
که پیش از پریروز شدن ِ امروز
می پژمرد!

دوست دارم که یک شبه ... دیدن ادامه ›› شصت سال را سپری کنم،
بعد بیایم و با عصایی در دست،
کنار خیابانی شلوغ منتظرت شوم،
تا تو بیایی،
مرا نشناسی،
ولی دستم را بگیری و از ازدحام ِ خیابان عبورم دهی!

حالا می روم که بخوابم!
خدا را چه دیده ای!
شاید فردا
به هیئت پیرمردی برخاستم!
تو هم از فردا،
دست ِ تمام پیرمردان ِ وامانده در کنار ِ خیابان را بگیر!

دلواپس نباش!
آشنایی نخواهم داد!
قول می دهم آنقدر پیر شده باشم،
که از نگاه کردن به چشمهایم نیز،
مرا نشناسی!


شب بخیر!


"یغما گلرویی"
ممنون برای این اشتراکِ زیبا
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
شگفت انگیز خوب بود این انتخاب ! بسیار ممنون باران .
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
خیلی خوب که خوشتون آمد :)
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید