در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال محمد.م (مهاجری) | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:06:10
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سینما "حقیقت"
....................
سلام دوستان تیوالی
به نظرتون "همسر خوب، پسر عزیز"(فلسطین 2) بیشتر ارزش دیدن داره یا "روح بالکان"(سپیده1)! متاسفانه همزمانه!
خوشحال میشم اگه نظر بدین یا یه قرار کوچیک واسه دیدن یکدومش بذاریم.
امشب
حدود ساعت 8
مصطفی بیگ محمدی ...مصطفی بیگ محمدی به اطلاعات مراجعه فرمایند ...
۱۲ آذر ۱۳۹۳
@بانو شبنم: :))

@جناب مهاجری: متاسفانه شناخت بنده هم از فیلمها حقیقتا و بدور از تعارف محدوده ولی در همین چند روزه و با سوال از برخی مستندسازان به شدت دو فیلم "فلز و مالیخولیا" و نیز "فراموش" هردو از "هِدی هانیگمان" توصیه شده است. از فیلمهای خوبی هم که تا الان دیدم و خوشم آمده و توصیه می کنم کاملا اینها هستند:
- می خوام شاه بشوم/مهدی گنجی
- نگاه سکوت/جاشوا اوپن هایمر
- قاشق/جلال ویسی
- حمید هما/محمد علی سجادی
- آرامستان/شهرام میراب اقدم
۱۳ آذر ۱۳۹۳
درود...
مرسی از نظرتون. نگاه سکوت واقعا عجیب بود! در مورد "هدی هانیگمان" همسر خوب، پسر عزیز چندان خوب نبود، امیدورارم "فلز و مالیخولیا" در حد تعریفایی که میشه، خوب باشه.
۱۳ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"مرگی زیبا یا زیبایی مرگ!؟"

برگ ریزان است...
غوغای پنجه های طلایی بر بلندای آسمان
وباد، این گیوتین بی رحم طبیعت!
سایش ملتمسانه برگ های بی تن
و عرشی که فرش میشود!

اما در جریان این کارزار سوزناک
قتل عامی زوزه کشان آسمان را به زمین میدوزد
نقاشی فرشی از زر بر زمین
و ابری ریزان بر آسمان

و ... دیدن ادامه ›› من
رهگذری بی برگ و بار
تعظیم کنان بر قامت عریان بلندقامتان سر به فلک کشیده
به نوازش شراره های خشک خورشید مینشینم!

نگارش مرگی حماسی در قلب پادشاه زیبایی ها
و شاهکاری عجیب از پیوند مرگ و زیبایی!

به به محمد خان غیبت داشتید آقا :)
۰۶ آذر ۱۳۹۳
حسین جان ارادتمندم :)
۰۶ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و ان چنان کنون میگریزم از خود
در پی یافتن دیگری دیگر
من گمشده خود شده ام در پی یافتن خودی جعلی
هر چند سرگردان ولی سرشلوغ تر از همیشه
کلماتی بی جان می آفرینند لحظات بی جانم را
گاه در بازگشتی به گذشته می یابم خود را در او
یافتنی بی وجود اما ارزش ناک
ارزشی از جنس از دست دادن
چنگ میزنم بر خاطراتی مبهم
التیام زخم های روح فراموشی ست
اما فراموشی به معنای پایان وجود است، وجودی قدسی
در ... دیدن ادامه ›› چرخش افکار دیروز امروز و فردا می یابم وجودش را
وجودی بی پایان
بودنم در بودنش گره خورده
گرفتاربودنش را میپسندم
اندک نقاط روشنم در گرفتاری اوست
کور سوی وجودم در تکرار گرفتاری اوست
تکراری ارزومند
...
زیبا بود. حستون رو در زمان نگارش این متن کاملا درک کردم...
چنگ میزنم بر خاطراتی مبهم...
۱۲ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان تیوالی سلام.
بنظرتون واسه اردیبهشت چه تئاتری رو ببینم؟؟
مرداب روی بام
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۳
مصطفی کی بریم این هم هوایی رو؟!
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳
والا میخواستم 3 شمبه این هفته برم که بعیده به دلیل پاره ای مشکلات
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
... و این من هستم که گاه و بیگاه، حتی ناخودآگاه، غبار خاطرات تلخ بی پایان گذشته را میزدایم؛ تا مبادا پوست زخمی روحم تازگی اش ! را از دست بدهد ...
اما ...
اما غافل از اینکه نبود وجود با طراوتش، روحم را از درون خشکانده !

از: خود
تا مبادا پوست زخمی روحم تازگی اش ! را از دست بدهد ...
۱۲ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تصویری کهنه ...
حک شده بر قلبم ...
غبار گرفته ...
وزش نسیمی ملایم ...
دوباره تصویری بدون غبار ...
دوباره چشم هایش ...
دوباره من و حسرت ...
.
چه دردناک است نسیمی بی پایان !



تصویری کهنه ...
حک شده بر قلبم ...
غبار گرفته ...
وزش نسیمی ملایم ...
دوباره تصویری بدون غبار ...
دوباره چشم هایش ...
دوباره من و حسرت ...
.
چه دردناک است نسیمی بی پایان !



آرزو نوری، محسن قربانی و صبا فرزانه این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجره ای رو به باغچه...
طاقچه ای با گلدونی نو ...
پرده قاتل! ...
گلدون پخش زمین ...
من و گلدونی که بود ...



از: خود
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چشمانم بسته بود ...
بازشان کردم ...
از دیدن متنفر شدم ...
...
کاش ندیده بودمش!!!
ایده قشنگی بود. فقط کاش به جای متنفر میگفتید «پشیمان».
درضمن جمله «کاش ندیده بودمش» هم به نظرم لازم نیست. معمولا مخاطب خودش اینقدر هوش دارد که به این نتیجه برسد. لازم نیست شاعر به جای او نتیجه گیری کند، یا لقمه جویده را در دهنش بگذارد.

ولی به هر حال خوب بود. ممنون از شما.
۳۰ فروردین ۱۳۹۳
حسی که داشتم به قدری واسه گفته شدن عجله داشت که حتی مطمئن نیستم تونسته باشم به درستی بیانش کنم!
.
مرسی از توجه تون،تذکر بجایی بود.
۳۰ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"آزادی بردگی است!
جنگ صلح است!
نادانی توانایی است!"

"1984،جورج اورول"

احساس خفقان محض!!
بعضی وقتا حس میکنم یک "ناظر کبیر" درونی دارم! حس غریبیه!
یک روز قشنگ بارانی
یک دسته گل بنفشه
یک عاشقانه آرام
...

هایکویی زیبا از ققنوس
(http://haikubook.ir)
مدت زمان دو نمایش مجموعا چند دقیقه اس ؟؟
دوست عزیز مدت دو نمایش با هم هفتاد دقیقه است . که با فاصله دو سه دقیقه یی برای تغییر صحنه همراه است .:)
۰۴ فروردین ۱۳۹۳
ممنون
۱۷ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پاسخِ پرسشِ بی پاسخ پرنده ای اسیر در قفسی با میله های فراخ و قابل عبور، ریشه در دلبستگی پرنده به خاطراتی دارد که با "او" در قفس داشته است!!

دلبستگی به خاطرات و امید تکرار آنها، پرنده را پس از هر پرواز و تجربه آزادی؛ آزادی ای با طعم اسارت!؛ دوباره به قفس بازمیگرداند...
!!!
کاش عبور از قفس ناممکن بود ...
کاش دلبسته نمیشد ...
کاش طعم آزادی، دلبستگیش را از بین می برد ...
کاش کورسویِ امیدِ تکرارِ ِخاطرات وجود نداشت ...
...
کاش "او" بر می گشت !!!
ویترین یادگاری هایم را با مرور خاطرات مشترکمان گاه با لبخند، گاه با حسرت و گاه با ترس میچینم؛
به امید آنکه روزی "باهم" به نظاره این ویترین بنشینیم!!
برای عکس العمل هایت روزشماری میکنم؛
تعجب...
تمسخر...
لبخند...
...
و عشق ...

اما ترس دائمی من، حسرتٍ پروراندنٍ سلسله امیدهای واهی و پوشیده شدن این ویترین با لایه قطوری از غبار فراموشی است...
!!!


از: ته دل ...
!
البته که بی امید نمی شود
........
متشکرم از Moh.Md
۰۷ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"ساده" که باشی اول میان سراغ "تو"

از: خود
اون جنبه هایی از تئاتر که دوست دارم رو زیاد نداشت! بنظرم این همه سخنوری و سخنرانی واسه تئاتر مناسب نیست!!
ولی بهرحال به آقای میرطاهری خسته نباشید میگم و نمیخوام ارزش کارشون رو بیارم پایین، فقط نظر شخصیمو گفتم.
بهتر ببینید جنبه های تئاتر محیطی چی هست اگر بدونید بهتر ارتباط برقرار میکنید این نوع کار هیچ ربطی به کارهای کلاسیک و صحنه ای ندارد و 2 تا داستان متفاوت هست
۳۰ آبان ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید