از آدم هایی نباشیم که وقتی کارمون تموم شد همدیگه رو رها کنیم
( نگاهی به نمایش تارتف، به نویسندگی و کارگردانی مهرداد کوروش نیا )
نمایش تارتف، اثری موفق در به تصویر کشیدن یکی از بنیان های اجتماعی و شناخته شده تاریخ ایران یعنی زن - مرد بودن است. نویسنده نمایش، این مولفه پر تکرار تاریخی و اجتماعی را در قالب داستانی تاریخی متعلق به دوره پهلوی اول روایت می کند. موقعیت داستانی این نمایش تجربه ای متفاوت و چالش برانگیز را به نمایش می گذارد و از کشش محتوایی هم چنین تکنیک های کمدی خلاقانه ای برخوردار است. لذا تماشاچی این نمایش با اینکه مولفه زن-مرد بودن را خود بارها تجربه و در تاریخ ایران مطالعه کرده اما جریان نمایش را با اشتیاق دنبال می کند. هم چنین نشانه های متنی، تصویری و شیوه اجرایی این نمایش به گونه ای است که روایت تاریخی را به دنیای حال و موقعیت خاص هر مخاطب پیوند می زند. گویی این نمایش برای انسان امروز اما در قاب خاطره انگیز یک قرن پیش اجرا می گردد. دو شخصیت این نمایش، کاملا متمرکز عمل می کنند و به نظر می رسد، کارگردان، تلاش کرده لحظه ای مکاشفه ای را روی صحنه برای تماشاچی خلق کند. از این روی دیالوگ ها، صریح، روان، بدون حاشیه است. داستاسرایی معمول و طولانی ندارند اما سرشار از موقعیت های سوال برانگیز برای مخاطب است، برخی از پرسش ها به گونه ای با دیالوگ
... دیدن ادامه ››
های حساب شده طرح می گردد، که مخاطب پاسخ آن را در تجربه زیسته خود پیدا می کند. البته در نمایش های قبل آقای کوروش نیا، مانند زیگموند، استفاده از حداقل کلمات و بیان بیشترین بار معنایی دیده می شد اما در نمایش تارتف، کلمات بسیار ساده، بی پیراییه و بعضا کوچه بازاری است که در عین سادگی، به واسطه نوع چیدمان، ریتم و قدرت بازیگران در بیان، بار محتوایی نمایش به دوش می کشند و در دنیای ذهنی مخاطب مفاهیم ارتباطی و پرسش های تازه ای را ایجاد می کنند. این سادگی در ساختار به همراه محتوای پرسش برانگیز، مخاطب را به یاد معماری سنتی یزد و کاشان می اندازد که با ساده ترین و بی پیرایه ترین مصالح، خلاقانه ترین فضای معماری را ایجاد می کند.
شیوه کارگردانی این نمایش نیز مانند خود متن، متمرکز و به دور از اضافات صحنه ای، حرکات غیر ضرور است، هر چند از منظر بصری ایستا به نظر می رسد اما غلیان درونی صحنه، هیجان داستانی و ضرباهنگ تند اثر، مخاطب را با دنیایی متلاطم روبرو می کند. این تلاطم در سرتاسر نمایش موج می زند و در برخی لحظه ها با خلق فضای کمدی خلاقانه، هیجان و انرزی لازم را برای ارتباط موثر به مخاطب منتقل می کند. از سویی بهره گیری از تمهیدات صحنه ای مانند نور، دکور ساده اما شاعرانه، فضای درون و برون صحنه، تماشاچی را به وجد می آورد.
و اما، یکی از مهم ترین عناصر اجرایی نمایش تارتف، طراحی لباس است، لباس در این نمایش کارکرد محوری دارد و جزء شاکله بنیادین نمایش محسوب می گردد، کما اینکه کشمکش بافت داستانی نمایش نیز بی واسطه به موضوع لباس و پوشش ارتباط دارد. در عین حال کارگردان و طراح صحنه با پرهیز از اغراق در طراحی لباس این عنصر نمایشی را خلاقانه به سایر ویژگی های شخصیتی کاراکترها پیوند داده اند.
در باب بازیگری جا دارد به توان اجرایی، بیان صریح و قدرتمند، تمرکز صحنه ای و راحتی بازیگران این نمایش اشاره کرد، بازیگران این نمایش در برخی صحنه ها بیش از 10 دقیقه بدون حرکت وضعی و جابجایی صحنه ای، با میزانسن کاملا ساکن، چنان مخاطب را با خود دنبال می کنند که گویی به جای حرکت آنها در صحنه این ذهن مخاطب است که به سرعت در لابه لای صفحات تاریخ اجتماعی ایران حرکت می کند.
در پایان ضمن خدا قوت به گروه نمایش تارتف، دیدن این اثر را به علاقه مندان تجارب خاص نمایشی توصیه می کنم.
محمود دهقان هراتی
20 بهمن ماه 1403