ضمن عرض خسته نباشید خدمت عوامل نمایش خرده جنایت های زن و شوهری؛
اریک امانوئل اشمیت نمایشنامه خرده جنایت های زن و شوهری را به گونه ای نوشته تا با ایجاد یک رابطه دیالکتیک بین یک زن و شوهر خواننده را به عمق کلمات و بارمعنایی آنها متوجه سازد؛ حال استفاده از ترند های سخیف اینستاگرامی در چنین اثر فاخر و دیالوگ محوری میتواند آن را از یک شاهکار به یک ابتذال تبدیل کند، حتی اگر فقط یک دیالوگ باشد. با همه این احوال برای این گروه و کارگردان محترم آرزوی موفقیت و بهروزی دارم و امیدوارم که در آینده کارهای بسیار قوی تری از ایشان شاهد باشم.
ضمن عرض خسته نباشید به تمام عوامل نمایش سیزن سه؛
نمایش سیزن سه را دیدم، با متنی آکادمیک و اصولی بر اساس ساختار های استاندارد نمایشنامه نویسی روبرو بودم که هیچ محتوایی نداشت؛ شخصاً حدس میزنم این بی محتوایی باتوجه به توان نویسنده به احتمال زیاد به خاطر سانسور و ممیزی هایی بوده که به متن وارد شده و نویسنده مجبور شده تا تغییرات زیادی را در متن نمایشنامه اعمال کند به نحوی که رسماً تمام محتوای آ« از بین رفته بود.
از نظر ترکیب بندی همه چیز مخاطب را وارد فضایی ابزورد میکرد و تمام المان های نمایش از گریم و لباس و دکور تا بازی های بازیگران ابزورد بودن این نمایش را به مخاطب تفهیم میکرد. اما حقیقتاً ضعف نمایشنامه به قدری آزاردهنده بود که شاید نتوانستم به جزئیات بیشتری دقت کنم.
به هرحال برای تمام این عزیزان آرزوی موفقیت دارم.
ضمن عرض خسته نباشید خدمت تک تک عوامل نمایشنامه خوانی شام خداحافظی؛
با توجه به محتوا و فضای نمایشنامه که فضایی ایستا از میهمانی یک زوج در خانه را ارائه میکند انتخاب این متن برای خوانش انتخاب هوشمندانه ای بود که الحان و حس بازیگران این خوانش به خوبی مخاطب را در فضای نمایشنامه قرار میداد.
کارگردانان این نمایشنامه خوانی به خوبی توانسته بودند که ریتم را در تمام مدت خوانش نگه دارند و تا آخرین دیالوگ مخاطب از اجرا خسته نمیشد و هر لحظه چیز جدیدی برای ارائه وجود داشت.
امیدوارم در کارهای بعدی هم درخشش های زیادی از این عزیزان شاهد باشم.
خسته نباشید میگم به تمام عوامل نمایشنامه خوانی چند هیچ؛
متن نمایشنامه بسیار پر محتوا و دردمندانه بود، پرداختن به مسئله دراماتیکی مثل جنگ آن هم با رنگ و بوی خاورمیانه ای و به خصوص ایرانی نیازی هست که نویسنده به خوبی به این چالش بزرگ پرداخته بودند.
علیرغم محدود بودن یک نمایشنامه خوانی به نسبت یک اجرای صحنه ای اما شاهد کمپوزوسیون دلچسبی بودیم که نشان از خلاقیت و ذوق هنری کارگردان بود.
لحن، حس و خوانش ها بسیار خوب پرداخت شده بود و به خصوص مرد ویلچری و خانومی که اولین مونولوگ رو خوانش کردند بیشترین حس را ارائه کردند.
همه چیز در این اجرا به اندازه و کافی بود.
در مجموع برای تمام عوامل این گروه آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم اجراهای بیشتری ازشون ببینم
اول از همه خسته نباشید فراوان به تمام عوامل نمایش.
متن بسیار متن جذابی بود.
بازیگران بسیار توانا و درجه یک بودند و بسیار با بازیگر کار اولی فاصله داشتند.
بازی ها یک رنگ و یکدست بود و این نشون دهنده کارگردانی بسیار دقیق این کار بود.
دکور، نور و لباس ها کاملا فضای راز آلود و رمز گونه یک رئالیسم جادویی رو القا میکرد و کاملا در خدمت داستان بود.
واقعا برام افتخار آمیزه که داستان های ایرانی به این شکل قوی و جذاب درحال جا افتادنه امیدوارم این راه ادامه دار باشه.
تنها نکته ای که میتونست به نظرم قدرت کار رو مضاعف کنه افزایش ریتم کار بود هرچند فضای داستان ریتم بالا رو نمیطلبید اما کمی ریتم بالاتر میتونه جالب باشه.
خداقوت به همگی دوستان درجه یک معبد اقیانوس