شاید کمی دیر دارم چیزی در این باکس اضافهمیکنم اما لازم دونستم در مورد دو کاراکتر حقیقتاً در این نمایش که در جایگاه خودشون ریتم و تمپوی کار رو همگام با تماشاگر پیشمیبردند بنویسم؛ دو پرسوناژ پلیس که اگر اشتباه نکنم کارل و بارت نام داشتند تا جایی که متن و فضای اجرا به آنها اجازه میداد سکانداران جالبی بودند و از غرق شدن کشتیصحنه جلوگیری میکردند، از طرفی هر دو کاراکتر آگاه یا ناآگاه با "آشناییزایی" و استفاده از موتیفهای کمتر ملموس از فرهنگ پلیس در غرب و یا حداقل تصویر کردن آن برای تماشاگر ایرانی از این عناصر بهره بردند.
اجرایی به مثابه یک شوی تمام عیار؛ تماشاگران از ابتدا خود را در کنار بازیگران میبینند و در طول نمایش با عکسالعملهای خود وجودشان را به اجراگران گوشزد میکنند. با نگاهی متفاوت دوباره این اجرا را خواهم دید…
من فکر میکنم یک اجرای استاندارد و در حد بود که به سادگی با ما ارتباط برقرار میکرد؛ انتخاب کارگردان را برای عناصر ساده تحسین میکنم و تصور میکنم این اجرا در بازهی زمانی که اکثراً کارهای غیرقابل دیدنی در تماشاخانههای تهران اجرا میروند، یک نمایش دیدنی و جذاب میتواند باشد.