در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش فردا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:46:19
امکان خرید پایان یافته
۰۱ تا ۲۴ مرداد ۱۳۹۵
۱۹:۳۰  |  ۵۵ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

- فردای خودت رو به یاد بیار 

| تیوال تماشای این برنامه را پیشنهاد می کند |
برچسب «پیشنهاد تیوال» بنابر شاخص‌هایی شامل کیفیت اثر اعطا شده و تجاری یا سفارشی دریافت نمی‌شود

  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش فردا / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› "فردا" تمدید شد

›› "فردا" در تالار مولوی اجرا می شود

›› نمایش «فردا» به تالار مولوی می‌رود

آواها

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
هستی و حافظه ی ناخودآگاه: بازگشت امر طرد شده

در میان خیل نمایش های متوسط مضمون گرا یا فرمالیستی صرفی که این روزها احاطه مان کرده اند،نمایش «فردا» اثری قابل توجه و اندیشمندانه است،که تاب تفاسیر اگزیستانسیالیستی از هستی انسان در جهان را می آورد.فردا نمایشی که بخش اعظم آن در گذشته و حال می گذرد،روایتی غیر خطی و ناسرراست از دو برادری است که مرتکب قتلی می شوند که سپس تلاش می کنند آن را به دست فراموشی بسپارند....زیبایی نمایش در این جاست که کار از زمانی آغاز می شود که آن ها همه چیز را فراموش کرده اند،و در گنگی فکری مطلق اند.به تدریج و با کشف نشانه های گم شده از گذشته آن ها از طریق اشیا درون کمدها و شماره های کمدهایی که به ترتیب آن ها را باز می کنند،به قرائنی دست می یابند که هویت آن ها را در گذشته به خاطرشان می آورد.برادران از مواد و بخاری شیمیایی استفاده می کنند که تابع دو قانون «برگشت ناپذیری و فراموشی» باشد،با این حال این عملیات فراموشی به موفقیت ختم نمی شود و خاطره ی قتل بازمی گردد.
دکور صحنه که عبارت از دری شیشه ای است،تنها راه ارتباط این دو برادر محصور شده در فضای بی زمان و بی مکان اتاقی است که معلوم نیست آن ها از کی در آن جا بوده اند... دو برادر از طریق کشف نشانه هایی به گذشته ی خویش می رسند...کمد شماره ی ا،پشت گردن برادر بزرگ تر شماره 2،کمد دیگری شماره 3 و آن گاه شماره 5،شمارگان و نشانه هایی هستند که آن ها را به سوی فهمیدن گذشته شان سوق می دهد،با این حال شماره 4 مفقود است ..تلاش آن ها برای یافتن توالی به سرانجامی نمی رسد..آن ها کلید 5 را پیش از آن که کلید مربوط به عدد 4 را پیدا کنند می یابند که با آن می توانند در اتاق را باز کنند و ازآن خارج شوند اما برادر ... دیدن ادامه ›› کوچک تر ار رفتن سرباز می زند...و همین امر سبب می شود که آن ها با اصل مطلب رویارو شوند.کلید چهار سرانجام به صورت بدون عدد یافت می شود و کلید کمدی بی شماره است که سرّ ماجرا در آن قرار دارد،و این «رمزگان»(code)دختری است میان آن دو که به قتل رسیده است...
کلید گم شده به منزله ی رمزگان یا به بیان لکان«ارباب دالی»(master signifier)است که تاریخچه سوژه به آن گره خورده است،دالی محذوف از زنجیره ی دلالتی،دالی که از طریق فراموشی به ناخودآگاه واپس زده شده است...
در این جا میان سه نوع یا سه شکل نفی تفاوت وجود دارد که منجر به فراموشی یا حذف شدن دال یا نشانه ای از زنجیره ی دلالتی می شود:واپس زنی(repression) ،انکار(disavowal) و طرد(foreclosure).این سه شکل متفاوت به فراموشی سپردن که لکان به آن ها اشاره دارد، برسازنده ی سه گونه متفاوت از سوژه اند،به ترتیب روان نژند،منحرف و روان پریش...این ایده لکانی که ابژه ای که از نظام نمادین حذف شده باشد در امر واقع به صورت توهم بازمی گردد، به خوبی در این جا قابل مشاهده است...فایل ها یا کمدها چیزی به جز نمود بیرونی حافظه های طبقه بندی شده در ناخودآگاه نیستند که علی رغم طرد و تلاش دو بردار برای به فراموشی سپردن جنایت دختر، نشانه های او را بازمی گردانند... عکس، منجمد کردن صحنه ی جنایت از طریق دال یا نشانه ای طرد شده به اعماق ناخودآگاه است...که هر بار به صورتی دیگر باز می گردد تا حقیقت خود را به اثبات برساند...در این جا نشانه ی وجود دختر بسیار قابل تامل است...دختری که دو برادر قاتل می خواهند حقیقت لکه ی جنایت او را با «شیمی فراموشی» بشویند و از میان ببرند...این دختر است که بازمی گردد تا حقیقت خود را در نظم نمادینی که از آن حذف و طرد شده به رخ بکشد...زن به منزله ی دال تهی یا محذوف از امر نمادین به صورت توهمی و در شکل فردی با ماسک باز می گردد که در پایان نمایش وارد می شود و در فضای دود آلود قدم می گذارد...او خیالی دست نیافتنی است که هیچ دودی نمی تواند او را مسموم یا به دست فراموشی بسپارد...در این جا به این ایده ی دلوزی رهنمون می شویم که این زن -مادر است که برسازنده ی نظم نمادین است و نه «دال نام پدر» که لکان به آن اشاره دارد...در این مورد آن چه به شکلی ابدیت می یابد وجود حذف شده ی زن-دختر است که باز می گردد تا از این پس برسازنده ی نظم نوینی باشد...
دوست فرهیخته ام شمس عزیز مثل همیشه از نوشتار وزینت بهره بردم.
نکته ای که به نظرم رسید این بود که در شب اجرایی که فردا را دیدم تاکید میشد که مادر را کشته اند و از قتل دختری صحبت نشد و از فحوی متن اینطور به نظرم آمد که قتل مادر در راستای امتحان کردن(راستی آزمایی !)صحت و دقت پروژه علمی پژوهشی شان برای فراموش کردن و پاکسازی ذهن ادمیزاد از حافظه بود و نه به مقصود اصلی فراموشی قتل مادر ...
۱۳ مرداد ۱۳۹۵
بیتا گرامی،
باز هم سپاس از شما و یادآوری تان...
۱۵ مرداد ۱۳۹۵
شمس گرانسنگ افسوس که این روزها نورتان بر پهنه‌ی تیوال نمیتابد
۰۵ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به آگاهی می‌رسد امکان خرید روزهای تازه این نمایش فراهم شد.
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
-میترسم چشمامو باز کنم
+از چی میترسی؟
-چشمام خیلی وقته بسته بودن میترسم بازشونم کنم جایی رو نبینم!
+باز کن شاید دیدی!
-اگه ندیدم چی؟!
+الانم که هیچی نمیبینی!!
-این دیگه دست خودمه!
+تا آخر عمرت که نمیتونی چشماتو ببندی!