اولین نقد رو با این جمله که چقدر همه چیز عجیب بود شروع میکنم.
این اجرا کلی نکته و حرف داشت. هم نکتههای مثبت و هم نکتههای منفی.
اول از سالن اجرا شروع میکنم، حس میکنم پتانسیل کافی برای همچین اجرایی رو نداشت. یعنی مشکل صدا و نوری که وجود داشت خیلی باعث حواسپرتی میشد و حتی همین باعث ایجاد مشکلی تو اجرا شد که تمرکز رو کاملا از بین برد. هرچند اجرا به صلاح دید کارگردان دوباره از اول شروع شد.
صداها بد بود. این طور بد بود که بدون اینکه فید بشه کاملا یکهویی قطع می شد و اذیت میکرد. شدت صدا هم بیش از حد زیاد بود. بعضی جاها صدای زیاد ضروری بود، اما همه جا اجرا فکر نمیکنم که با اون ولوم نیاز بود.
نورها خوب بودن، درواقع به نظر من “بهترین” قسمت اجرا حرکات و خلاقیتهایی بود که با نور انجام میشد، ترکیب رنگها اجراهایی که پشت پرده
... دیدن ادامه ››
به کمک رنگها انجام میشد. نور ها و ضدنورهایی که کادرهای قشنگی رو درست میکرد. این قسمتش برای من جالبترین قسمت بود.
بازیگر اول تلاش خیلی خوبی داشت و بازی خوبی رو ارائه داد. ترس، و حالت استیصال و غمی که بازی کرد کاملا باعث میشد که با کاراکترش همدردی بشه.
و در مورد داستان هم باید بگم که من بعضی جاهاش میدیدم که حواسم پرت شده. هرچند میشد تا حدودی فهمید قصد کارگردان از روایت چنین داستانی چیه، اما نمیشد باهاش خیلی همراهی کرد.
من هیچ توصیهای نمیکنم، صرفا نظرم رو باهاتون به اشتراک گذاشتم و امیدوارم که کمکتون کنه.