در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش خدایان کهن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:59:54
امکان خرید پایان یافته
۱۷ تا ۲۵ آبان ۱۴۰۲
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۱۰۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده
در جزیره ای متروک چند راهب به کمک شهربانویی ثروتمند کلیسایی بنا می کنند. برادر شهربانو به همراه دخترش برای دیدن کلیسای در حال ساخت به جزیره می‌آیند. پس از ملاقات راهب جوان با دختر ارباب (برادر شهربانو) همه چیز تغییر می کند.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۰ سال خودداری نمایید.

دسته‌بندی
خانوادگی

ویدیوها

مکان

خیابان جمهوری، بعد از خیابان سی تیر (به سمت شرق)، کوچه نوبهار، نبش کوچه مهر، پلاک ۱۷

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
توی اجرا دو صحنه خیلی خوب بود و دوست داشتم
یکی طراحی حرکات زیبا و رقص باله‌ی بالرین‌های عزیزتون و اون‌یکی هم صحنه‌ی ماقبل آخر یعنی صحنه‌ی غرق شدن(خودکشی)راهب جوان...
در مورد متن باید بگم که اصلا با متن ارتباط نگرفتم و در کل نمایش رو دوست نداشتم.
هنگام ورود آوای زیبایی زنانه، بوی عود، شمع های سوزان ، مجسمه مریم مقدس و صلیب آویخته برای من نشونه های از یک اجرا جذاب بود!
تا اواسط نمایش احساس ... دیدن ادامه ›› می کردم چقدر اجرا ضد زن و داشتم فکر می کردم کارگردان در انتقال این احساس سنگ تمام گذاشته اما از اواسط متوجه ضدیت عامل اصلی با زن شدم:
من مادینه فریبکارم، ریاکارم اما توی راهب اعظم هم محکوم به فریبی حتی در دور دست ترین جزیره متروک وسط اقیانوس و برای توجیه تمام شکستها، انفعالها، فریب ها و سرکوب کردنها تنها راه رو در اتهام زنی به زن می بینی که عاشقش هستی!
تخریب حتی به قیمت تخریب کلیسا ،کلیسا محل ارتباط عشق خداوند با بندگانش و راهب اعظم در جستجوی عشق واقعی، عشق زمینی رو در مقابل عشق الهی قرار می ده و برعکس راهب جوان جسارت انتخاب رو نداره.

یاد هامون افتادم وقتی داشت روی ایمان برای تزش کار می کرد: چه طور می شه ابراهیم پسر خودش رو عشق اش رو با دست خودش بکشه؟این کجاش عشق؟!
و جواب علی: جنون الهی!

راهب جوان نقطه پایان خود را در همان نقطه آغاز عشق دید و بی نهایتی (∞) از قدرت عشق رو ترسیم کرد.
در تمام لحظات مریم مقدس نظاره گر ماست و در تاریکی تعویض دو صحنه صورتش سیاه می شد عین صورت ما!
بازی راهب جوان درخشان بود فقط تایم نمایش به نظرم من می تونست کوتاهتر باشه.
با آرزوی بهترین ها برای گروهتون🙏🏻💫
چقدر قشنگ نوشتید👏🏻👏🏻👏🏻 چشمام اشکی شدن🥲
۲۳ آبان ۱۴۰۲
مهرنوش نوری
چه سخته نخونم 🥲
امشب دیدی مهرنوش جان؟
۲۵ آبان ۱۴۰۲
سحر بهروزیان
امشب دیدی مهرنوش جان؟
اگر برسم امشب میبینم سحر جان
۲۵ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید