در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال علی زرونی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:48:03
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این فیلم فیلم خاطره انگیزی برای من است .و شاید فیلمی که کمتر ترفند های تدوین در آن به چشم می خورد و موجب شده در چشم بیننده ساده و سرراست جلوه کند .بازی قریبیان شاید بهترین بازی در رقص در غبار و شهر زیبا بعد از انقلاب باشد...
بهنام [شاهین] باقری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فضای فیلم خوب بود ، داستان کشش لازم را برای ببینده نداشت و کارگردان بیشتر پیرو سبک فیلم نفس عمیق شهبازی بود . سه و نیم فیلم سه دختر است که از خانه فرار می کنند ودر این بین با حوادثی که گاهن مبهم است آشنا می شوند ...
وحید هوبخت این را خواند
بهنام [شاهین] باقری این را دوست دارد
متاسفانه این فیلم نسبت به نسخه اولیه که در جشنواره فیلم فجر چند سال پیش اکران شد تغییر کرده و حذفیات زیادی داشت که علتش رو نمی دونم
وگرنه نیم ساعت آخر فیلم گره ها باز می شد و کاملا علت نام گذاری فیلم به اسم سه و نیم مشخص شد
من چندسال قبل که فیلم جشنواره دیدم خیلی دوس داشتم اما این اکران نه
۲۸ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بدون نام



باد که می آید

خاک نشسته برصندلی بلند می شود

می چرخد در اتاق

دراز می کشد کنار زن .

فکر می کند

به روزهایی که لب داشت ...

گروس عبدالملکیان
ساقیا سایه ی ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی.
شب رفتن



ماه از پنجره دور می شد

مثل قویی سفید

بر آب های سیاه

مسافر با ترس چمدانش را می بست

می ترسید

کسی بدرقه اش نکند.


رسول یونان

کاملن محرمانه



به هیچ کس نگفته ام
که برای همیشه ترکم کرده ای
هنوز در جمع با حرارت از تو حرف می زنم

مثل قدیم روزنامه های صبحم براه است
امادیگر نه مجوز کتا ب ها
نه لغو مجوزها
هیچ چیز توجهم را ... دیدن ادامه ›› جلب نمی کند

آغشته ی سیاست شده ام
دربدر نامزدی که
اعتبار رفته را به گذرنامه ام بازگرداند
...
که نیست

معجونی ست مردافکن
آفتاب خرداد و دوری تو
که زمین گیرم می کند در این خیابان بهارستان

در سایه ی مجسمه ی مدرس می نشینم
و به کشوری فکر میکنم
که تو در شناوری پرچمش عکس گرفته ای .

سجاد گودرزی
پابان یک نهال

پایان نمایشش قیامتی بود برای خودش

شیر پیر پاییز
بر گلوی نهالی جا مانده از گله نشسته
و درختان در دوردست
با شیون برگ و بار خود را به باد می دهند

پایان نمایشش قیامتی بود برای خودش.

سجاد گودرزی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا خسپد مها

کز چشم من دریای خون جوشان شد از جور و جفا

گر لب فروبندم کنون جانم به جوش آید درون

ور بر سرش آبی زنم بر سر زند او جوش را
علی زرونی و پریسا مجد این را پاسخ داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید