«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
هر کجا را بنگریم زندگی را در لحظه حال میابیم
صدای پای آب به هنگام باران در لحظه اکنون است
بلورهای بر هم چسبیده سنگ در لحظه اکنون است
رنگ سبز برگ درختان
غنچه شاد گل رز
لبخند پرامید نوزاد در آغوش مادر
و حتی لذت لمسی نامرئی از درک
همه در لحظهء اکنون اند
بیایید همه با هم در لحظه حال زندگی کنیم
طلوعی دل انگیز
آغازی مملوء از عشق
ایثار
باران های بهاری و بهاری دیگر
شکوفه های گیلاس
حیاتی نو
زندگی فصلی اما زیبا
طرحی از عشق
تابشی از بلورهای لا زمان
تابشی از تجلی کیهان در سیاهیِ چشمان ما
نور ...
حلقه ی نور
در امتداد خط تابش خورشید
برکتی دیگر
صلحی از جنس شعور
نزدیک است نزدیک
شکوفه های نهال آدمی
( امین حسنی )
(( بذر نور ))
با دستانی خسته و چشمانی پُر امید
کاشتیم بذری در باغچه خشکیدهء حیاط
واز اشک ها ی شوق چشمانمان
روان کردیم امید را در دل خاک
تا روزی کودکانمان
در میان درختان سبز حیاط
ببندند حلقه های تاب به بلندی آسمان
چه زیبا خواهد شد
آن روز ها ...
دل ها در آن تاب جمله یکی خواهد شد
هر دمی باز غنچهء جان خواهد شد
هر نگاه جلوه ای از جلوه ء یار
هر سخن مولود عدم خواهد شد
یادشان باشد
ما در ظلمت شب
بذر ها یی از جنس نور را کاشیم
(# امین حسنی )
(انتقاد از اشعار ی که کینه و نفرت و کثرت در وجود خود دارند... )
شعر شعوری جاریست بر ذهن ما
تصویر نور حق است بر جام ما
هر که آن را بر زند بر تاج خویش
شورعشق را جاری کند در جان خویش
گر کینه و نفرت باشد در شور عشق
لاجرم ویرانه گردد عالمی همچون دمشق
ما مرغان گمگشته و در خویش گرفتار
نیست غمی جز غم دوری ز پروردگار
شعری زیباست که باشد درآن بوی یار
مردمی را شاد سازد در این حال زار
( امین حسنی 02:45 10/ مهر/ 95)
زندگی لمس تلنگر نور چشمان خورشید است
عشق را باید از پَرهای سیاه زاغ آموخت
زندگی لمس حیات در گلبول های قرمز هواست
عشق را باید ازلبخند درخت سیب آموخت
زندگی لمس توده های بر هم پیچیده ی ابرهاست
عشق را باید از لحظه ی تولد فرشته ها آموخت
زندگی لمس درک عشق انسان هاست
و آنرا باید از نگاه پُرعشق دوستِ در بند کشیده آموخت
زندگی ... کاشت بذر درختِ سرشارازعشق آدم است
عشق ... لمس اشک های شوق دیدار بر گونه های خالق است
بیایید همه با هم زندگی مملوء از عشق داشته باشیم...
باران و لبخدی دیگر
باهم
به دنبال رودخانه
صدای نوازش تپه ها و سنگها با رقص آب
آیتی زیبا
کالبدی بی رنگ
دست در دست آسمان
می شنیدم شور عشق را در صدای قدم هایشان
به دنبال دریا
از میان کوه ها
نمی شکست دل سنگی را
با نوازش مهربان وجود
همراه میساخت با خود آنهارا در مسیر
مرد ره
رحمان و رحیم شو....