همیشه بر این عقیده بودم که مردم ما مردمی قصه شنو هستند. داستان مغز هز نمایشنامه ای و به طبع تیاتری ست. متاسفانه امروزه شاهد فیلم ها و تیاترهایی هستیم که از لحاظ ساختار داستانی بسیار فقیر هستند و به فرم ها و قاب های زیبا و یا تکنیک های تصویربرداری و تدوین متکی اند اما از لحاظ داستان تهی اند و این ضعف خود را با به بازی گرفتن چهره ها و تکنیک های بازیگری آنها سعی در جبران دارند. با طراحت می توانم بگویم که نمایش دلفین ها از توضیحات بالا مبراست. چرا که به زیبایی کامل بر متن استوار است و دنبال کردن داستان باعث ایجاد تعلیق تا پایان قسمت اول کار می شود. یکی دیگر از نقاط مثبت نمایش دلفین ها استفاده نکردن از چهزه هایی است که امروزه با سنجاق به بدنه تیاتر وصل شده اند و باعث سیل هجوم تماشاگر به سالن های تیاتر خصوص و دولتی می شوند که نام بردن این چهر ها که گاها برای اولین بار است بر روی صحنه تیاتر می روند، لزومی ندارد.
نمایش دلفین ها چون بر متن نمایشنامه استوار بوده ، بازیگر محور نیست و بازیگران همچون پرفورمرها ، تنها راوی اند ؛ راوی خشونت های پنهان جامعه ، زنانی که از خشونت های جهانی ( جنگ ) به خانواده پناه می برند و از خشونت های پنهان خانواده به جامعه ( کار) پناه برده اند و باز از خشونت های جامعه ( همچون قصاب محل که عاشق ناسکی است ) دوباره به خانواده پناه می برند و در آخر خود را در اتاق بالای خانه حبس می کنند. قفل کردن در اتاقشان و ترس از ورود پژمان به اتاق ، بازگو کننده خشونت فاجعه وار درون خانواده است که کارگردان به روشن ترین وجه توانسته آن را بازگو کند. و در آخر باز به خشونت دیگری پس از تیاتر دلفین ها می رسیم ؛ بی توجهی مردم تیاتر بین کشورم با همه ادعاهایشان به متن و بازیگر و چهره محور بودنشان..
اما باز بنظرم این مبارزه ماست. مبارزه ما در قبلا تیاتر اشرافی و تیاتر
... دیدن ادامه ››
دولتی ...
در آخر لازم می دانم به دوستانی که به دیدن این نمایش می روند و جایی از متن در ذهنشان گمگ و نامفهوم می ماند یا به قول پدر داستان نویسی مدرن ایران ، استاد هوشنگ گلشیری متن در ذهنشان دچار لکنت زبان می شود ، بگویم که شرحه شرحه کردن متن تخصص مراکز صدور مجور نمایش در ایران است و این رویه در هیچ کشور دیگری سابقه ندارد. پس با تامل بع تماشای کار بنشینید و لکنت های زبانی متن را نه به کارگردام کار که به مرتکز صدور مجوز نمایش در ایران خرده بگیرید. چرا که همه در ایران بر اساس سلیقه خود به تماشای آثار دراماتیک می نشینند و کمتر کسی به نقد ساختاری و تحلیل می رسد.
من از دیدن این نمایش بسیار لذت بردم ...