مسیر، اشتباه انتخاب شده، پس تا ثریا می رود دیوار کج!
بازیگران می خواستند بازی رئال ارائه کنند اما از آن طرف بوم افتاده اند به بازی رئال اغراق
... دیدن ادامه ››
شده. اغراق در بی اغراقی!
بازیگران همه لهجه دارند؛ لهجه تهرانی.
طراحی صحنه بی کاربرد است. کار با دو تا صندلی راه می افتاد
تنها بازی خوب، بازی مهدیه کوهستانی (مادر) است که کاش جرات به خرج می داد و کمی خود را پیرتر می کرد.
مشخص بود که در اثر کم تمرین کردن، هنوز روابط اعضای خانواده در نیامده. هنوز ما آن را حس نمی کنیم. هر چقدر هم که بازیگران در دیالوگ ها اصرار کنند که او مادر است یا خواهر یا شوهر. در کل خانواده برای ما (حداقل برای من) باورپذیر نیست.
آقای کارگردان شاید بدترین بازی را داشت. بیانش مشکل داشت. این را هر کسی می تواند متوجه شود. رها بودن بیش از حدش، در راستای شخصیتش نبود. بلکه در مسیر اغراق بیش از حد بود.
زن او (خواهر بزرگتر) بلاتکلیف و خواهر کوچک اصلا دیده نمی شد. او تمام سعیش را کرد تا هر طوری شده شخصیتی جذاب ارائه دهد، ولی نتوانست.
بازیگر نوجوان انگار در قاب سینما خیلی بهتر به نظر می رسد تا صحنه تئاتر. با این وجود بازی اش قابل قبول بود.
متن شاهکار نبود، ولی می توانست در اجرا به شاهکار ختم شود. اما چیزی که اجرا شد، بسیار پایین تر از متن بود.
با ادای احترام به اعضای گروه