«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
خسته نباشید. اجرای خوبی بود. ما داشتیم روایتی واقعی از زندگی یک زوج جوان را میشنیدیم که این واقعی بودن و فضای اجرا اقتضا میکرد که کارگردان از به کارگرفتن عناصر صحنهای که اجرا را نمایشی میکنه و یا از استفاده از بازیهای نمایشی پرهیز کنه که به نظرم تا اونجایی که ما وارد فضای ذهنی شخصیتها نمیشدیم این تصمیم خوبی بود. اما جایی که ما وارد فضای ذهنی کاراکتر میشیم دیگه از اون مستندگونگی اجرا فاصله میگیریم و اجازه داریم در اون بخشها دُز نمایشی اجرا را بالا ببریم و یک وقفه یا شکست فضایی را در اجرا به وجود بیاریم که به حفظ ریتم اثر کمک میکنه. از اونجایی که شخصیتها در اجرا خودشون بودن، به نظرم عدم استفاده از زبانی که زبان خود احسان و خاطره نیست یا از زبان اونها دوره، انتخاب خوبی از جانب احسان بود و به همین دلیل خیلی جاها احسان به جای نهیب زدن به مخاطب با استفاده از زبان، از تکرار در متن و اجرا استفاده میکرد تا این تکرار همچون مته یا دارکوب به جان و روح مخاطب بیافته. که این تکرار علاوه بر روایت در جملات شاعرانهای هم بود که در اجرا استفاده میشد. در مورد بازی هم من برعکس بعضی دوستان فکر میکنم این احسان بود که در نسبت با نوع مستندگونهی اجرا کمی بازی اضافه در لحن و ادای جملات، کلمات و استفاده از دستهای خودش داشت نه خاطره.
اجرا متن خوبی داشت. متن مسألهمند بود و انسجام داشت. دیالوگها به اندازه و به قاعده بودند و زبان شخصیتها ساخته شده بود. در ساحت اجرا هم فکر میکنم طراحی صحنه خوب بود و بازی بازیگران هم به اندازه بود اما پروژکتور صرفاً کارکرد تزئینی داشت. بهتر بود که پروژکتور کاراکتر پیدا میکرد، به عنوان مثال اگر به جای اون تصویر روی پروژکتور به مرورِ صفحههای مجازی پرداخته میشد و خبرها روی هر کدوم از شخصیت ها و رابطهی این دوشخصیت تاثیرگذار بودند اونوقت پروژکتور میتونست تبدیل به کاراکتر بشه و صرفاً کارکرد تزئینی نداشته باشه. اون دو شخصی هم که در دو طرف صحنه مشغول فیلمبرداری بودند به نظرم کارکردی نداشتند. ما به صورت قراردادی پذیرفته بودیم که مکان، استودیوی یک برنامه تلویزیونی است و لازم نبود دو نفر را معطل خودمون کنیم که بیان از اول تا آخر اجرا پشت دوربین خاموش بایستند. یا اینکه حالا که این دو نفر را آوردیم میتونیم از این امکان استفاده کنیم و شخصیتها را وارد بازی با دوربین هم بکنیم.مسالهی بعدی هم وقفهای بود که بواسطهی حضور خواننده در اجرا اتفاق افتاد. به نظرم برای وقفه انداختن در اجرا، خودِ برنامهی تلویزیونی برای ما پیشنهادهای بهتری هم داره که میشد از اون پیشنهادها استفاده بشه.