در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد بای | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:00:10
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کاش هر رفتن را امید بازگشت بود

مثل پرنده

بازنخواهی گشت و هیچ چیز مثل سابق نیست

اما هنوز هر احتمالی از تو آغاز می شود

مثل شیوع فراموشی میان پستچی ها

و بی قراری باد

می دانی! دنیا جای کوچکی ست برای این همه دلتنگی...
(محمد بای)
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
خیلی عالی یود دوست عزیز
موفق باشید
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
"اما هنوز هر احتمالی از تو آغاز می شود" فوق العاده بود! مرحبا...
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خرداد می میرد
و سینه ی تابستان
هژده بار تیر باران می شود

ماندانا زندیان
کوه با نخستین ِ سنگ ها آغاز می شود
انسان با نخستین ِ درد

در من زندانی ستمگری بود
که به آوای زنجیرش خو نمی کرد
من با نخستین نگاه تو
آغاز شدم....

احمد شاملو

۱۴ تیر ۱۳۹۲
به نظرت چه جوری آغاز میشه؟
۲۴ تیر ۱۳۹۲
درد,دست سازه خود انسانه از نظر من..
۲۸ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرسه می زنم
سطر سطر شعر های جهان را
دلتنگم
این بار
خیابانی بنویس
تا به خانه برگردم.
محمد تو عالی هستی. حسودیم شد
۱۲ تیر ۱۳۹۲
مازیار : تو لطف داری مازیار جان

مهسا: ممنون

نیلوفر: مرسی
۱۴ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه بیهوده گسترده می شوند
این خیابان ها
وقتی تو نیستی که
روی لبه ی جدول ها راه بروی و
تعادل دنیا را بر هم زنی.
وای این فوق العاده است. به صورت فجیعی عالی بود
۱۲ تیر ۱۳۹۲
عالی بود مرسی
۱۲ تیر ۱۳۹۲
مازیار: مرسی تو لطف داری

علیرضا: زیبا بود مرسی

فرزانه: مرسی منظورتون این نوشته ی ناچیزه؟

نینو: ممنونم.....مرسی

مهسا: لطف دارید
۱۲ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو امشب شبیه پری خواهی شد
منظومه ی نور و دلبری خواهی شد
یک عمر به پای تو نشستم افسوس
تو امشب عروس دیگری خواهی شد

(حسبن منزوی)
مرا میان دسته ای اسبان وحشی
رهایم کن
تا شاید شوق یک فرار
باز در پاهایم بدود....
دست های تو تصمیمم بود
باید می گرفتم و دور می شدم.....

( شمس لنگرودی)