«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
کار خوب و دوست داشتنی. لذت دیدن تئاتر خوب. به واقع دیدن کارهای حمیدرضا نعیمی ارزش وقت گذاشتن دارد. طراحی زیرکانه نمایشنامه، طراحی صحنه خوب، موسیقی خوب، نورپردازی عالی. بازیگری و کارگردانی که جای خود دارد. راضیم از وقتی که گذاشتم.
اما چند نکته بد:
1. زمان خرید در پلان سالن ردیف هایی را به قیمت 50 اعلام کرده بود، در زمان پرداخت به ناگاه 70 تومان حساب کرد. ملالی نیست، ما پول را دادیم و می دادیم. اما رسمش اینست که درست اعلام شود. من با این هزینه 3 ردیف جلوتر میتوانستم بگیرم. :(
2. صندلی های نامناسب برای تئاترهای طولانی درد مشترک سالن های ماست. بر سالن های خصوصی حرجی نیست (که هست) اما سالن های دولتی؟؟؟ آیا وقتش نیست سالنی به قدمن 40-50 سالهای چون تالار وحدت حتی بازسازی هم نه! حداقل صندلی هایش عوض شود . طراحی راحت تر داشته باشد - یا هنوز هم باید شکر کنیم که تئاتر به هرسختی هم شده سرپا مانده و میشود دید-.
3. نمایش با همه زیبایی اش به نظر حداقل 10 -15 دقیقه اضافه داشت. در 30 دقیقه پایانی مضمون دیالگ ها تکرای بود. عجیبتر اینکه من تا پایان نمایش ایده ای برای تمام شدنش نداشتم - منظورم اینست که میشد همون حرفهای 30 دقیقه پایانی را ساعت های دیگر ادامه داد و پیش رفت و پیش رفت- نمیدانم، اینکه مرگ شوایک تنها راه پایان بود قوت است یا ضعف؟!
نه عاشقانه، نه تاریخی...
سناریو ضعیف و طراحی صحنه ضعیف تر.
تنها حسنش به نظرم حسین پاکدل و شهرام حقیقت دوست بود ... آنهم نه در بازی هایی فوق العاده.
دیشب نمایش را دیدم، ایده ای ناب. نگاهی دقیق. نورپردازی و طراحی صحنه ساده و گیرا. بازی های قابل و هماهنگی خوب موسیقی.
اما باوجود همه اینها به دو دلیل نمایش برای من ملال آور بود.
اول: فضای بد سالن. بدون کمترین تهویه که نشستن را در سالن سخت و تحمل را مشکل کرده بود.
دوم: به نظر کمی طولانی شده بود. نشان دادن همه این تلقین ها، درون گرگ آدمی (به روایت هابز)، خودخوری و دیگر آزادی ها، سردرگمی در شناخت و نتایج حاصل آن که به اختلال بیرونی فطرت بشر انجامیده، تلاش قابل تحسینی هست؛ ولی حداقل به عقیده من تا قبل از پایان نمایش میشد در 2 نقطه این نمایش را پایان داد، با انتقال کامل همه مفاهیم، چه آنها که من برداشت کرده ام و چه آنها که نویسنده و کارگردان مورد نظرش بوده است (اگر همه برداشت های من غلط بوده باشد). اگر اصرار به این پایان بود، باز هم حتی امکان کوتاه شدن قسمت های از صحنه های طولانی نیز بود.