در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پونه ٢٥ | درباره نمایش ژپتو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:30:55
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

((این نوشته برداشت شخص من از این نمایش است و دلیلى بر درستى آن نیست))

*آدمیزاد باید مراقب آرزوهاش باشه*
این رو ژپتو میگوید و کارلو با سادگی ... دیدن ادامه ›› و معصومیت آن را تکرار میکند. کارلو عروسکی ست که مشخص نیست دختر هست یا پسر.خوابیده بر شکم در آرزوی آدم شدن همچون پینوکیو.ناتوان در تکان دادن خود و ایستادن بر پاهایش .همچون عروسک خیمه شب بازی در دستان ژپتو.
با لحن و پوششی کودکانه.

ژپتو/پاپ/پدر با پوششی به ظاهر پوشیده و وزین ولی درباطن لخت در حال یاد دادن آموزه هایی مذهبی گونه به کارلوست.ما با پدری مواجه هستیم که دلسوز و مهربان به نظر میاید ولی رفته رفته با وجه دیگر او مواجه میشویم.پدری دیکتاتورمآب،کنترل گر که همچون لباسش فقط ظاهری زیبا و گول زننده دارد.او در باطن خالی ست و لخت.عاری از احساسات راستین.در پی منافع خویش.سوءاستفاده گر و فریبکار.

ژپتو/پاپ/پدر کارلو را محصور در قفسی از حرفها،آموزه ها و باورهایی نگاه داشته که حتی توان ایستادن و استفاده از پاهای خود را ندارد.او اعتمادی بی چون و چرا به پدر دارد.هر آنچه او میگوید را میپذیرد.در صورت نپذیرفتن و یا کنجکاوی بیش از حد در مورد مسائل چنان با برخوردی سرزنش آمیز مواجه میشود که خود پشیمان و نادم میگردد.پدر مدام او را ارجاع میدهد به صفحات مختلف کتاب مقدسی که کارلو تمام آن را از حفظ است.او را ارجاع میدهد به فرشته مهربان که حالا ممکن است دیگر به کارلو پاداش ندهد،او را نبخشد و آرزویش را برآورده نکند.مدام به او میگوید که برگزیده است و متفاوت با دیگران.پس باید صبور باشد تا پاداش صبر و اطاعت خود را بگیرد.مدام با جملات دهان پرکن احساس گناه و عذاب وجدان به کارلو میدهد.

کارلو باید بداند که هر آنچه خارج از این آموزه هاست گناه است.و در این صورت او باید تاوان گناه خود را بپردازد حتی با تنبیه کردن خود به بدترین شکل ممکن.به طوریکه ساعتها از شدت آن تنبیه در بیهوشی باشد،در نادانی،در ابهام،در ندانستن.کارلو باید بفهمد دانستن و سوال کردن بیش از حد تاوانی دارد.
کارلو حتی در صورت بخشیده شدن از طرف فرشته مهربان فلفلی قرمز و تند پاداش میگیرد تا بداند زبانش سوزانده خواهد شد اگر بخواهد بیش از حدش بداند.

کارلو در دنیای واقعی،خواب و خیال و رویا در نوسان است.
او به دنبال هر آنچه در واقعیت ندارد در دنیای خواب و رویای خود است.
در خوابهایش بر روی پاهایش می ایستد وبدون ترس سوال میکند.در این دنیا میتواند خودش را بهتر بشناسد.

در خوابهای او چهار عروسک هستند.عروسک گوریل که بیشتر تاکید بر وجه حیوانی اوست،او نادان است و پر زور.خودش بارها میگوید که خنگ است.((در مواجهه با کارلو میگوید که این از منم خنگ تره))
عروسک سرباز/جنگجو که زن است و مهربان،او حتی نمیداند تفنگش به چه کار میاید.
عروسک زن بنفش با لباس براق اغواگرانه با جورابی چین واچین،با ظاهری فریبننده،موهای بلوند،پر از اطلاعات دایرة المعارف گونه(شاید نماینده دنیای مجازی)
عروسک دلقک،عروسکی پیچیده تر از بقیه.عروسکی که پر است از احساسات زمینی،اوست که از دیگران بیشتر میداند نه به صورت حفظ کرده و طوطی وار،ولی زبان بسته است و لال.او درگیر عشق است از نوع زمینی.در پی ابراز عشق است و بوسیدن و لمس کردن و معاشقه در جایی بیرون از دنیای خواب و رویا.او تمنا میکند،سعی میکند،ابراز میکند ولی دیواری نامرئی در پیش رویش است که اجازه وصال نمیدهد.
پدر/ژپتو/پاپ دلقک را میخواهد،مدام در پی اوست،نه از برای عشق،برای جسم او.دلقک او را نمیخواهد،خود را به خواب میزند، از او میگریزد.نمیگذارد دستش به او برسد شاید چون میداند او در پی هوس است نه عشق.

پاپ در تلاش است حتی خواب و رویای کارلو را هم در کنترل خود درآورد.عروسکها را نیز وادارمی کند که همچون خودش حرکت کنند،مانند او رفتار کنند ولی آنها دست از مطیع بودن میکشند.عروسکها نمیخواهند شبیه پاپ شوند.

پاپ در دنیای واقعی نمیگذارد کارلو خود و احساساتش را بشناسد،کارلو حتی نمیداند استفراغ چیست.پاپ از اینکه کارلو بداند بچه چگونه ساخته میشود و به دنیا میاید وحشت دارد.داستانی دروغین در رابطه با به دنیا آمدن بچه به کارلو میگوید. داستان لک لک ها.او کارلو را ناتوان و ناآگاه میخواهد.مرتب یادآور میشود که کارلو ((باید مراقب کلمه ها باشد))

کارلو در مواجهه با عروسکها به شناخت بهترى نسبت به خود و پیرامونش میرسد.معناى حسهاى مختلف را میپرسد و با غم،خواب، رویا،اعتمادو،،، آشنا میشود.میفهمد که معنی جنگ پاپ با جنگ عروسکها چقدر متفاوت است.عروسکها در جنگ روبروی هم قرار میگیرند ولی میرقصند.برای کارلو قبول این که (پاپ دروغ میگه)بسیار سخت است.

پاپ به کارلو میگوید که فرشته مهربان برای آدم کردنش شرطی دارد:بریدن سر یکی از عروسکها و یا از دست دادن پاهایش.
از نظر کارلو چون عروسکها به دنیا نیامده اند وساخته شده اند،پس بعد از بریدن سرشان میشود درستشان کرد.
قرعه به عروسک بنفش میافتد و کارلو سرش را میبرد.((نمیدانم چرا طرح صیانت از اینترنت به ذهنم آمد))

حال کارلو میتواند آدم شود،عروسکها تشویقش میکنند که وارد دنیای آنها شود.(گرچه کارلو در دنیای فانتزی عروسکها بیشتر آدم بود تا دنیای واقعی)
کارلو مردد است،کارلو میترسد،کارلو رنج میکشد.او بر سر دو راهی بزرگی ست:دنیای عروسکها که حس دارد،رنگ دارد،تحرک و شادی دارد،جنسیت دارد،اطلاعات درست و آگاهی دارد،عشق دارد ولی سخت تر است،نیاز به تلاش و کوشش بیشتری دارد.
و دنیای واقعی که باید مطیع باشد و قربانی،محصور در باورها و خرافات،تحت حاکمیت،پر از وعده های غلط انداز و جذاب و به دست نیافتنی،گوش به فرمان و جاهل،با امید به نیرویی/فرشته ای از ماوراء برای رسیدن به رستگاری .در این دنیا احتیاج چندانی به حرکت نیست،احتیاج به تلاش و پشتکار،احتیاج به دانستن و آگاهی.اتفاقا هرچه ناآگاهتر بهتر،هر چه مطیع و فرمان بردارتر بهتر.کافی ست خود را بسپری به پاپ زمانه خود تا رستگار شوی.

کارلو در انتخاب مردد است،حال او دنیای دیگری را تجربه کرده و به بینش جدیدی رسیده که برگشت و قبول دنیای قبل و شرایطش برایش دشوار است.
کارلو فریاد میزند،از اعماق درونش،با تمام وجود…
آیا کسی صدای او را خواهد شنید؟

**********************************************
این نوشته میتوانست همچنان ادامه داشته باشد،چون نمایش پر بود از نکته،حرف،نماد.گرچه بعضی نکات برای من مبهم باقی ماند و قسمتهایى از کار برایم به قدرت باقى قسمتها نبود.((ولى این چیزى از ارزش کار شما کم نمیکند))


*اوشان محمودی عزیز بسیار خوشحالم از اینکه چنین انسانهای فرهیخته ای مانند تو و گروهت دغدغه هنر و تئاتر دارند.
*دست مریزاد به تمام بازیگرها.عالی بودند.عالی
*طراحی نور،لباس،حرکت،موسیقی عالی.طراحی رقص خانمها عالی بود.
*مشتاق دیدن کارهای بعدیتان هستم.
*خسته نباشید.
ممنونم، بسیار آموختم از شما??
۱۰ اسفند ۱۴۰۰
محمد کارآمد
با خوندن مطلبتون انگار دوباره لذت دیدن نمایش رو چشیدم، خیلی دوست داشتم ممنون
ممنون ازتون جناب کارآمد????
۱۱ اسفند ۱۴۰۰
سید حسام حجازیان
دقیقا!! انگار که دوباره دیدمش بعد چند ماه و لذتش رو هم بردم دوباره
ممنونم ازت???
۱۱ اسفند ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید