متاسفانه دیشب به خاطر بغل دستیهای با سطح فرهنگ پایینی که داشتم،نشد که عیشم کامل بشه.
بغل دستی سمت راست،موبایل چک میکرد،تذکر دادم،گفت خب حالااااا.مدام انگشت های دستش رو میشکوند،وول میخورد،اواخر نمایش حوصله خودش و دو تا همراه دیگه ش سر رفته بود،هی غر میزدن،بعد با یک لحن تمسخرآمیز گفت:هیس،این حساسه،داره نت برمیداره،ناراحت میشه.گفتم خانم شما مدام تمرکز منو بهم میزنید،شروع کرد به هیس کردن طولانی.
بخش آخر نمایش رو به خاطر ایشون از دست دادم.
خانم سمت چپی،براشون حریم تعریف نشده بود،مدام روی من بودند،بند کیفشون روی پای من،خودشون کاملا در تماس بدنی.
دوستشون ۵ دقیقه یک بار موبایل با نور زیاد چک میکردن،اواسط نمایش اشاره کردم،اصلا نفهمید.نمایش که تمام شد گفت چی میگی تو؟؟ گفتم خانم عزیز نور موبایلتون اذیت میکنه.گفت وااا به تو چیکار داره؟؟اگه پشت سریها بگن یه چیزی..چه ربطی به تو داره.گفتم من معذرت میخوام که اذیت شدم.
با صدای بلند و لحنی که میدونید چه مدل لحنیه فرمودند:همه واسه ما مجری قانون
... دیدن ادامه ››
شدن.والا
نمایشتون رو اینگونه تماشا کردم،با تنش،با تمرکزی که مدام بهم میخورد،با حال بدی که چندین ساعت همراهم بود،دلم میخواست کلاغ از روی سن بیاد پایین،این موجودات رو با خودش ببره اون بالا،قربانی کنه تا درس عبرتی بشه برای دیگران.
از کی و چرا تبدیل شدیم به چنین انسانهایی؟؟مسلما از نگاه آنها من مشکل دار بودم.من که انتظار دارم آداب حداقلی رعایت شود.
کاش احترام به حریم دیگران،رعایت آداب هر مکان به ما آموخته میشد.ندانستن این مسائل غوغا میکند و کسانی که اهمیت این درک و آداب برایشان بالاست،بسیار بسیار بسیار آسیب میبیند.
ممنون از نمایشتان،از تلاشتان،از دکور فوق العاده،طراحی نور و لباس و گریم،بازیها،هماهنگی عالیتان،از کلاغ خوش صدا و سزار دوست داشتنی.
ممنون از کارگردانی چنین نمایش سختی.
ولی برای من نشد که آن چنان که باید لذت ببرم.امید که دیگر شاهد چنین تماشاگرنماهایی نباشیم.