در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال رضا حویزاوی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:51:16
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش بانو آئویی از چند دریچه قابل تأمل و بررسی است.
نخست متن نمایشنامه که بسیار فاخر و ذهن پسند بود.
هنرپیشه ها به گونه ای هنرمندانه و ممیز در آکسسوار صحنه چیدمان شده بودند که می شد کاراکترهای واقعی را در آن نورها و صحنه ها متصور شد.
طراحی، انتخاب الگو، جنس پارچه و دوخت لباس هنرمندانه بود.
رنگ آبی به کاربرده شده برای تداعی آسمانِ شب... صحنه را بسیار تماشایی جلوه می داد.
بازی هنرمندانه نقش بانو آئویی و به نمایش گذاشتن رنج هایی که بر اثر حضور یاسوکو روکوجو متحمل می شد عالی بود.
قرمز شدن صورت بر اثر خفگی هایی که فقط با تمرکز ذهن انجام می شد.

بخشی از دیالوگ ها که به بهترین شکل در خاطر می مانند...
- شب مثل روز نیست... آزاده... همه چیز... آدم و اشیا همشون عین هم خوابند.
- ... دیدن ادامه ›› وقتی از دیوار میگذری... حتی خود دیوار هم نمی فهمه.
- اولین بار که اومدم طرفت، مثل حالا عین آهو رمیدی...
+ بله چون عاشق تو نبودم. یک کنجکاوی کودکانه بود و تو هم ازش سؤ استفاده کردی. فکر می کنم الان تو هم فهمیده باشی وقتی یک زن از کنجکاوی مرد سؤ استفاده می کنه چی به سرش میاد.
_ تو اصلاً عاشق نبودی. منو بررسی می کردی. قصدت این بود. نه؟ چه دوست داشتنی بودی تو... کاش همیشه همونطور بمونی.
و این دیالوگ:
روشن ترین نشونه اینکه زنی غرورش رو از دست میده... اینه که از موضع بالا حرف میزنه. زن میخواهد ملکه باشه. چون یک ملکه بیش از هر فرد دیگه ای غرور برای از دست دادن داره.

در پایان باید گفت که محیط پلاتو بسیار آرام و البته با نشیمنگاه های نرم چیدمان شده بود که بدین وسیله از تمامی پرسنل موسسه هنری و تماشاخانه اکت اهواز برای فراهم کردن چنین محیط ناب و دلچسب، قدردانی می شود.
از حرفه ای ترین نمایش هایی بود که تماشا کردم. نمایش حدود 100 دقیقه و به گونه ای طراحی و اجرا شده که لحظه ای نمی توان از صحنه چشم برداشت. نورپردازی، اجرای نور، صدا، تلفیق آنها با اَکت های به موقع تمامی گروه های نمایش، بهره گیری از هنرمندان توانا در این عرصه، نمایش را استثنایی، ممتاز و ممیز نمود.
این نمایش به نظر من به تصویر کشیدن جدال انسان با مرگ را به تصویر می کشد. جدالی نابرابر، که بازنده نهایی آن انسان است و مرگ، ماهیت و بودنش را از جان انسانها دارد. اینکه تا به پذیرش مرگ نرسیم، نمی توانیم به خوبی در این کیهان زندگی کنیم و همان پذیرش باید باشد تا مرگ به سراغمان بیاید. چه زیباست و آرام که با ضمیری آرام، مرگ را بپذیریم و بدانیم که نهایت نیست تا جایی که برسیم به قیامت یا همان قیامِ نهایت. نمایش را برای زندگی آرامتر و مرگ ساده تر بهتر است دید و آموخت.
بسیار حرفه ای و تماشایی بود. هرچه پیش تر می رفتیم، سکانس ها جالب تر، احساسی تر و دلنشین تر می شد. هنرمندانی واقعی هستید شما. مرسی
احسان مشعل چی، امیر مسعود، سپهر و حسین چیانی این را خواندند
حسین رنگرز جدی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید