در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سحر احراری مقدم | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:43:52
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
موفق باشید... فقط دوستان اگه اون اختلاف قیمت بلیط چندان براتون مهم نیست، سعی کنید بلیطای پایین رو بخرید، خیلی فرق خواهد داشت با باکسای بالا
عمو فرهاد قصه ها و برومند این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اینم شد نمایش؟! ... ترکیدیم از خنده... همگی خسته نباشید... بازیگرا همه شون خوب بودن... خواهرا هم خیلی بامزه بودن با اون لباساشون... آقای خوش رزم عالی بود... فقط اون تیکه غمگینش خیلی حالم رو گرفت...
رضا قاسم پور این را خواند
مهتاب صفدری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازم خسته نباشید... این کارو خیلی دوست دارم... همه چیزش خیلی خوبه ... ولی فقط یه چیزی اجرای قبلی رو بیشتر دوست داشتم اونی که تو ایرانشهر بود... البته اینجا هم بازیگرا خوب بودن ولی اونا یه چیز دیگه بودن
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیوانگی زین بیشتر ؟ زین بیشتر ، دیوانه جان
با ما ، سر دیوانگی داری اگر ، دیوانه جان

در اولین دیدار هم بوی جنون آمد ز تو
وقتی نشستی اندکی نزدیک تر دیوانه جان

چون می نشستی پیش من گفتم که اینک خویش من
ای آشنا در چشم من با یک نظر دیوانه جان

گفتیم تا پایان بریم این عشق را با یک سفر
عشقی که هم آغاز شد با یک سفر دیوانه جان

... دیدن ادامه ›› کی داشته است اما جنون در کار خویش از چند و چون
قید سفر دیوانه جان ! قید حضر دیوانه جان !

ما وصل را با واژه هایی تازه معنا می کنیم
روزی بیامیزیم اگر با یکدگر دیوانه جان

تا چاربند عقل را ویران کنی اینگونه شو
دیوانه خود دیوانه دلدیوانه سر دیوانه جان

ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من
دیوانه در دیوانگی دیوانه در دیوانه جان

هم عشق از آنسوی دگر سوی جنونت می کشد
گیرم که عاقل هم شدی زین رهگذر دیوانه جان

یا عقل را نابود کن یا با جنون خود بمیر
در عشق هم یا با سپر یا بر سپر دیوانه جان



از: حسین منزوی
چرا پنهان کنم ؟ عشق است و پیداست
درین آشفته اندوه نگاهم
تو را می خواهم ای چشم فسون بار
که می سوزی نهان از دیرگاهم
چه می خواهی ازین خاموشی سرد ؟
زبان بگشا که می لرزد امیدم
نگاه بی قرارم بر لب توست
که می بخشی به شادی ها نویدم
دلم تنگ است و چشم حسرتم باز
چراغی در شب تارم برافروز
به جان آمد دل از ناز نگاهت
فرو ریز این سکوت آشناسوز


از: هوشنگ ابتهاج
زمانه وار اگر می پسندیم کر و لال
به سنگفرش تو این خون تازه باد حلال

مجال شکوه ندارم ولی ملالی نیست
که دوست جان کلام من است در همه حال

قسم به تو که دگر پاسخی نخواهم گفت
به واژه ها که مرا برده اند زیر سوال

تو فصل پنجم عمر منی و تقویمم
بشوق توست که تکرار می شود هر سال

ترا ز دفتر حافظ گرفته ام ... دیدن ادامه ›› یعنی
که تا همیشه ز چشمت نمی نهم ای فال

مرا زدست تو این جان بر لب آمده نیز
نهایتی ست که آسان نمی دهم به زوال

خوشا هر آنچه که تو باغ باغ می خواهی
بگو رسیده بیفتم به دامنت ‚ یا کال ؟

اگر چه نیستم آری بلور بارفتن
مرا ولی مشکن گاه قیمتی ست سفال

بیا عبور کن از این پل تماشایی
ببین چگونه گذر کرده ام ز هر چه محال

ببین بجز تو که پامال دره ات شده ام
کدام قله نشین را نکرده ام پامال

تو کیستی ؟ که سفرکردن از هوایت را
نمی توانم حتی به بالهای خیال

محمد علی بهمنی


از: محمدعلی بهمنی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آیا برنامه ای هست که بشه ازش برای تذهیب استفاده کرد؟ تذهیب کامپیوتری یه همچین چیزی...
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید