در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال [Parastesh] | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:56:27
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
[بی حسی موضعی]?
قلاده بدون سگ ؛

از دسته فیلم های ۵=۲+۲
به اصطلاح فیلم های بی منطق
ژانری متفاوت ، جذاب و سرگرم کننده
روایت متفاوت داستان در شبی متفاوت .
بازی خوب سهیل مستجابیان ک به تازگی وارد سینما شده و خوب خودشو نشون داده .
تلفیق داستان های دو شخصیت در یک شب متفاوت .
تمام اتفاقات پیش ... دیدن ادامه ›› امده در فیلم و حتی کوچکترین صدای شنیده شده حساب شده بود .
فیلم یک یا دوتا داستان نداشت ، پشت سر هم اتفاقاتی کوچک و بزرگ میفتاد که خودش داستان فیلمو میساخت ، به طوری که نشه خلاصه فیلمو برای کسی تعریف کرد ، خلاصه شدنی نبود .
بازی خوب باران کوثری و حبیب رضایی و حسن معجونی رو هم که قبلا بارها شاهدش بودیم .
اما میرسیم به بازی متفاوت پارسا پیروزفر ، که با گریم متفاوتش بیشتر جالب توجه شده ، و لباس ها ک مارو یاد فیلم های قرن ۱۹ و ۲۰ امریکایی میندازه .
تعداد کاراکتر ها نسبتا کم بود اما هرکدوم نشون دهنده یه قشری از جامعه بودن ، با طرز صحبت کردن مختص خودشون و یا لباسا و رفتارشون که این از نکات جذاب فیلم بود که افرادی از اقشار و شغل های مختلف شبی رو کنار هم سپری میکنن .
اتفاقاتی توی فیلم میفته که شما درک نمیکنید چرا و چطور ؟ بدون منطق . یا شاید منطقی نهفته که باید با چند بار دیدن فیلم کشفش کنی .
دیالوگای گاه فلسفی فیلم شمارو به تامل وامیداره و باعث میشه دلتون بخواد فیلمو بارها ببینید ، کمدی جذاب یا بهتره بگم زیرکانه فیلم که یکم دقت میخواست بر اینکه به خنده بندازتت و فیلم ازون دسته هایی بود که باید به دقت به همه وسایل صحنه دقت کنی ، شاید چیز جذابی توشون دیدی !
قطعا فیلم یاداور فیلم [ اسب حیوان نجیبی است] هست ، جدا از گروه بازیگری مشابه ، و اینکه اون هم فیلمی شبانه خیابانی بود و افرادی دور هم جمع شده بودن تا کاری رو از پیش ببرن . ما در فیلم اقای کاهانی هم اتفاقات مشابه رو میبینیم مثل اینکه با پیشرفتن داستان افراد جدیدی به داستان اضافه میشن . در هردو فیلم شاهد حضور راننده تاکسی یا اهنگسازی هستیم ، یا تناقض بین رفتار و شخصیت افراد متفاوت. اما خب روایت دو فیلم کاملا متفاوت بود ، در فیلم اقای کاهانی روایتی پیوسته رو میبینیم و تدوین جور دیگه ایه اما در این فیلم این طور نیست .
یکی از هیجان انگیز ترین چیزی ک توی این فیلم دیدم ، یا بهتره بگم شنیدم موسیقی فیلم بود ، به طوری که وقتی تیراژ اول فیلم رفت ، شوکه شدم و تقریبا حدسم درباره ژانری که قرار بود ببینم به کلی تغییر کرد . موسیقی متفاوت و شاید سوپرایز کننده و بیان کننده این بود که ( شما قرار نیست فیلمی خشک و جدی یا عادی ببینید ) که این هیجانو مدیون آریا عظیمی نژاد هستیم .
با اینکه نورپردازی در فیلم هایی از این نوع بسیار سخته و ممکنه با الودگی نوری شهر تداخل پیدا کنه ، اما نورپردازی فیلم عالی بود انگار که چراغ اتاقی در شب روشنه و همه چیو میشه واضح دید .
با توجه به روایت متفاوت فیلم ترجیح میدادم فیلمبرداری متفاوت تری ببینم ، یه چیزی تو مایه های سرکوب یا آشفتگی یا ترکیب این دو .
به شخصه به شدت علاقه مند فیلم هایی هستم که انسان های فیلم درگیر فیلم داخل فیلم میشن ، بهتره این طور بگم ، معلق بودن شخصیت ها بین واقعیت و فیلم ، که حدس میزنم بهترین نمونه این جور داستانا رو توی [جنایت بی دقت] شاهد خواهیم بود .
با اینکه فیلم های شبانه خیابانی که از انواع مورد علاقه منه ، دکوراسیون خاصی لازم نداره اما توی این فیلم دکور لوکیشن هایی ک مدت کوتاهیم توش بودن قابل توجه بود ، مثل خونه بهمن که به شخصه عاشق کمد یا همون استودیو اهنگسازیش شدم .
هر کاراکتر ، چیزی داشت که میتونست شخصیتش رو تا حدی شرح بده ، مثلا خانه بهمن ، اتاق کوچک جلال و پوسترای روی دیوار ، لباس های شاهرخ و موهای چتری ماری .
اما کاش نکات و وسایل قابل توجه بیشتری توی فیلم کار گذاشته میشد ، که لوکیشن خانه بهمن بهترین جا برای پیاده کردن این ایده بود ، تابلوهای عجیب غریب ، یا وسایل عجیبی که هر دفعه فیلم رو ببینیم متوجه یکیشون بشیم .
شخصیت پردازی ، هم در سناریو خوب بود هم در عملکرد بازیگران ، عملکرد گریمور و طراحی لباس ، حتی گربه ای که بهش شخصیت داده شده .
و اما بگیم از پایان فیلم
پایان هر چقدر که بگم بینظیر کم گفتم
البته که منتظر پایانی متفاوت و جذاب بودم ، اما طبق بخش های دیگر فیلم غافلگیر شدم . اصولا پایان فیلم ها در ذهن میمونه و حسی که شما از فیلم گرفتید بخش زیادیش مربوط میشه به پایان فیلم ، که با این اوصاف هنگام یاداوری این فیلم حس خوب پایانش یادم نمیره .
فیلم رو باید چند بار دید تا تمام چیزای نهفته درونشو درک کرد ، یه حس بیخیالی که سراسر فیلمو فرا گرفته بود . فیلم بسیار زیرکانه بود ، میتونی مفهومای مختلفی ازش استخراج کنی ، ولی هر چی بود ، لذتبخش و به یاد موندنی بود .

P.H~|??
محمد کارآمد این را خواند
امیر مسعود، جعفر میراحمدی، محسن جوانی و behrad rad این را دوست دارند
با این که مدت هاست نظری در این فضا ننوشتم، اما بی انصافی بود که برای این فیلم فوق العاده این چند خط را به اشتراک نگذارم.
در این برهوت و فقدان فیلم های تامل برانگیز (البته خوشبختانه پرچم سینمای هنر و تجربه همچنان بالاست) فیلمی فوق العاده خوب به نام بی حسی موضعی، جانی دیگربار بخشید.
به زبان ساده و خلاصه، این فیلم را باید چهاربار دید.
بار اول، فقط بخندیم و ... دیدن ادامه ›› لذت ببریم.
بار دوم، به محتوای فیلم توجه کنیم.
بار سوم، جزییات محتوایی و تصویری فیلم را دریابیم.
بار چهارم، با تمام وجود گریه کنیم.
دست مریزاد باید گفت به کارگردان، بازیگران و تمام عوامل محترم فیلم.
۲۲ آذر ۱۳۹۹
من عاشق و دیوانه این ژانرم (چیزی شبیه اسب حیوان نجیبی است) بزودی میبینم و نظرتون رو کاملتر میخونم، ممنون بخاطر معرفی و پیشنهادتون
۲۳ آذر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
?[Parastesh]? (u.73zw4o)
درباره فیلم هجوم i
هجوم ؛ شاهکاری دیگر از شهرام مکری
این فیلم از آن دسته فیلم هاییست که هیچوقت از آن خسته نمیشوید چرا که شیوه رمزگذاری آنقدر با دقت انجام شده که تا مدت ها ذهنتان درگیر آن خواهد بود .
هربار که فیلم را میبینم ، از زاویه ای دیگر به آن نگاه میکنم و نتایج به دست آمده را تغییر میدهم .
این فیلم در مقایسه با ماهی و گربه ، ساخته پیشین شهرام مکری بسیار تکنیکال تر و با حساسیت بیشتری ساخته شده . فیلمبرداری کنترل شده تر ، بازی های قوی تر ، رمز گذاری های عمیق تر ، طراحی صحنه ، لباس و نورپردازی متفکرانه تر و مهم تر از همه داستان پیچیده و فضای مینیمال .
فضایی که تنها با دیدن یک لانگ شات متوجه آن میشوید .
در ماهی و گربه ما با فضایی واقعی ، انسان هایی طبیعی ، چهره هایی قابل قبول ، لباس هایی معقول و اتفاقاتی ممکن روبه رو بودیم اما در هجوم با فضایی کاملا سورئال روبه رو هستیم که خلق فیلمی سورئال اما باور پذیر کار هر کارگردانی نیست .
هر چند در ماهی و گربه بازی ها گاه راضی کننده نبود اما فضای فیلم آنطور میطلبید . اما در این فیلم شاهد بازی های قوی و عمیقی هستیم که به خوبی ... دیدن ادامه ›› با فضای فیلم متناسب است .
طراحی صحنه ، با فیلمبرداری فوق کنترل شده و خوب علیرضا برازنده و نورپردازی رازآلود فیلم دست به دست هم دادند تا فضای مینیمال فیلم بیشتر قابل توجه شود . جلوه های ویژه هم بی تاثیر نبودند ، همیشه انتظار می رود در سورئالیسم از جلوه های ویژه زیادی استفاده شود ، اما در هجوم تنها چند جلوه ویژه به جا و به اندازه داشتیم ، بدون مبالغه و خارج شدن از محدوده باور پذیری . این هم یکی از تفاوت های بزرگ با ماهی و گربه ، فیلمی که هیچ جلوه ویژه ای را شامل نمیشد .
هر گوشه ای از ان ورزشگاه را نگاه کنید ، نکته ای میابید که قابل تامل است و همین ذهن شما را درگیر میکند ، رنگ آمیزی ، پوستر ها و ترکیب رنگ استفاده شده آنطور ذهن را گیج میکند که ممکن است از داستان اصلی باز بمانید . حتی لباس ها آنقدر با فضای فیلم انس گرفته که شما متوجه رمزگذاری که تصاویر معنی دار روی آن است نمیشوید که فیلم همه این ها را به اقای اثباتی مدیون است .
گریم و چهره پردازی همان قدر عالیست که شخصیت پردازی . چهره پردازی خوب اقای امیدواری را در فیلم های بسیاری شاهد بودیم اما هجوم با همه ان ها متفاوت است ، چهره پردازی هایی متناسب با چهره بازیگران ، چهره هایی بی روح ، بی احساس و شاید هم بی هدف که گویی نمیتوان عواطفی از آن ها دریافت کرد ، چهره هایی که نشان از بیماری دارد ، بیماری جسمانی و نبود خورشید که به روح و عواطف هم صدمه زده است .
شیوه تکرار لوپ ها بیشتر از ماهی و گربه مورد پسنده من است ، چرا که ادغام شدن این لوپ ها بایکدیگر فضای فیلم را رمزآلودتر میکند . به ویژه لوپ آخر که در آن پایان بندی فوق العاده را شاهد هستیم .
سخت ترین نوع فیلم سازی چه برای فیلمبردار و صدابردار چه برای بقیه عوامل ، پلان سکانس است . شیوه ای که شهرام مکری از اول تا حالا در پیش گرفته است . این شیوه نیاز بسیار به تمرین و تکرار دارد . من آن را به تئاتری با لوکیشن وسیع تر تشبیه میکنم . که این بازیگرانی مقاوم و خستگی ناپذیر می طلبد . عبد آبست بازیگر خستگی ناپذیر ، بهترین بازی خود را ارائه داده است ، هرچند درخشش او را پیش ازین در فیلم هایی نظیر ماهی و گربه و تمارض دیده بودیم ، بازیگری که به معنای واقعی بازی زیرپوستی دارد . از نقش سخت و گریم سنگین و شخصیت پردازی بی نظیر الهه بخشی هم نگذریم که مشتاق تماشای این بازیگر توانا در فیلم های بیشتری هستم .
تنها اشکال صداگذاریست ، ای کاش صدا گذاری کمی با دقت تر صورت میگرفت ، که فیلم کم نقص هجوم بی نقص میشد .
این فیلم حاصل الهامات دریافت شده توسط اقای مکری از فیلم های بسیاریست ، فیلم های محبوب ایشان که نام همه آن ها در اینجا نمیگنجد ، اما ترکیب این پدیده ها با یکدیگر و خلق اثری بی مانند کار بزرگیست . با اینکه از هرکدام چیزی اقتباس شده شبیه هیچ یک از آن ها نیست و این نکته جالب توجه است .
در آخر تشکر میکنم از شهرام مکری نابغه ، نسیم احمد پور ، عبد آبست ، الهه بخشی ، امیر اثباتی ، علیرضا برازنده و تمام عوامل استوار فیلم فوق تکنیکال هجوم . فیلم رو به شدت به شما پیشنهاد میکنم به هیچ عنوان از دستش ندهید اگر مخاطب فیلم های متفاوت هستید . با تشکر از وقتی که برای خواندن این مطلب گذاشتید .