همه چی از آنجا اغاز شد که زندگی امیدش را تمام کرد نمایش حول داستانی میگردد که فروشنده مغازه ای وخانوادش با فروش وسایل خودکشی لاکچری سعی در زیبا تر کردن مردن افراد دارند . انتقال زشتی و معقوله ای تلخ مثل خودکشی در قالبی طنز و در عین حال اجتماعی و از همه مهمتر امید در کنار همه این تلخی ها جذابیتی دو چندان داشت بازیگران با اینکه تحرک و وجه وجه زیادی نداشتند،توانستن یک ساعت و نیم مخاطب را بر سر جا میخکوب کنند به خوبی در نقشهای خود فرورفته بودن
دیاگوها جذاب و طنزهای به جا بدون تملق و بی احترامی و فحاشی (که این روزها انگار مد است) بود
بازی روان لباس ها متناسب با بازی
نور پردازی بسیار بدون هماهنگی که البته از تیاتر شهرزاد نمیشه بیشتر از این انتظار داشت اما میشود بهترش کرد
موسیقی گاه بی گاه و افکت بیشتر از صدای بازیگران بود که باعث گنگ شنیده شدن دیالوگها میشد ،
بازیگران گاهی تمام رخ یا نیم رخ باهم بازی میکردن که این باعث میشد بیننده کمی احساس بدی داشته باشد که البته بعد کمی گذشتن از تئاتر مخاطب با این روش بازی اخت میشد
صدای فن خنک کننده زیاد تر از صدای بازیگران بود که باعث آزار میشد که ای کاش مسئولین رسیدگی کنند (خدمات محترم تیاتر شهرزاد)
... دیدن ادامه ››
در کل به اجرا در آوردن اقتباسی از کارتون یا کتابی که هر مخاطبی یک ذهنیت دارد کاری سخت و دشوار است ولی به جرات می توان گفت از همین الان تا اگر روزی کسی یا کسانی بتوانند اجرای بهتری از مغازه خودکشی به اجرا در آورند هر جا اسم مغازه خودکشی میبینم به یاد بچه های تیاتر مغازه خودکشی نوشین تبریزی، وحید اقاپور، سوسن مقصودلو، سامان میرحسینی، اتابک نادری، فرهاد رشیدی، سحر مختارزادگان، یاشار نادری و کارگردان این اجرا اقای مهران می اندازد