یک بام و چند هوا
نمایش راپورت های شبانه دکتر مصدق را در تالار وحدت به تماشا نشستم و فرصتی هم فراهم شد تا قبل از اجرا چند دقیقه ای با یکی از مسئولین اصلی تولید این نمایش گپی بزنم و بعد اجرا هم گپی بسیار کوتاه دیگر با تنی چند از بازیگران و یکی دیگر از افراد تاثیر گذار در امر تولید این نمایش و ماحصل این گفتگوهای کوتاه و دیدن خود نمایش برداشتی است که در ادامه سعی می کنم با سواد ضعیف و قلم نحیف بیان کنم.
در تاثیری گذاری و مهم بودن شخصیت حقیق دکتر مصدق در روند زندگی نسل های بسیاری از ایرانی ها حتی تا همین لحظه شکی وجود ندارد و ایشان هم به مانند بسیار از شخصیت های مهم تاریخ موافق و مخالفینی داشته و دارند. حال ما به عنوان گروه اجرایی تصمیم می گیریم تا بخش هایی از حساس ترین بزنگاه های زندگی این مرد را در قالب تئاتر بروی صحنه اجرا کنیم.
به نظر من نگارنده بیشتر از دو رویکرد در این میان قابل تصور نیست. یا ما صرفا می خواهیم روایتی نعل به نعل از تاریخ داشته باشیم و در محدوده
... دیدن ادامه ››
ظرف زمان و مکانی خود صرفا روایت گر تاریخ و یا در شکل دوم سعی کنیم با نگاه از زاوی های متفاوت و با اندکی درام پردازی و حتی شخصیت سازی دراماتیک وقایع مهم یک بازه تاریخی را در دل یک درام تاریخی بیان کنیم.
گزینه اول معمولا کم دردسر تر و با قضاوت بیشتر مخاطب موجه می شود و گزینه دوم به واسطه دراماتیک بودن و قدرت داستان گویی برای مخاطب به ظاهر جذاب تر و البته باز هم سندیت تاریخی وقایع در نگاه مخاطب با سنگ ترازوی اصل وقایع سنجش می شود.
راپورت های شبانه دکتر مصدق نمایشی است که به نظر من راه اول را انتخاب کرده و سعی کرده روایتی مستند گونه از وقایع زندگی دکتر محمد مصدق در اواخر دوران نخست وزیری ایشان داده باشد. بدون استفاده از جنبه های دراماتیک و یا دراماتیزه کردن شخصیت های خاص. حتی خود شخصیت اصلی یعنی دکتر مصدق هم به غیر از صحنه شب بیداری ایشان در کنار تنها دختر باقی مانده در خانه به طور کامل همان چیزی است که مخاطب انتظار دارد.
سوال اول همین جا شکل می گیرد که چرا من به عنوان مخاطب باید بلیت 40 هزار تومانی خریداری کنم و بنشینم چیزی تماشاگر باشم که با پرداخت همین میزان مبلغ در فلان کتاب هم می توانم خواننده باشم البته با جزئیات بسیار بیشتر. این نمایش کدام جنبه کمتر پرداخته شده را به مخاطب ارائه می دهد و آیا واقعا ماجرای چندماه پایانی زمامداری دکتر مصدق و کودتای 28 مرداد فقط همین بوده است که بارها در رسانه تلویزیون هم شاهدش بودیم ؟؟؟
نکته دیگری که در این اثر قابل مشاهده است خطابه گویی و بیان همه اتفاقات در دل دیالوگ است. تقریبا هیچ کنش و واکنشی در صحنه بدون دیالوگ اتفاق نمی افتد و همه چیز در قالب کلام برای مخاطب توضیح داده می شود. هیچ میزانسنی را شاهد نیستیم که بدون بیان دیالوگ به ما مفهومی را منتقل کند و همه بازیگران به شیوه خطابه گویی در حال تشریح شخصیت خود و میزان نقش خود در انجام کودتا هستند. تنها در این میان عمو خسرو احمدی به واسطه طنز نمکینی که در قالب شخصیت اضافه کرده، بانو رویا میرعلمی به واسطه کوتاهی و پر احساس بودن شخصیت و فرهاد آئیش نازنین به واسطه جذاب بودن به ذات شخصیت مصدق برای مخاطب و البته بازی اندازه ایشان، خود را نسبت به دیگر شخصیت ها اندک برتری می دهند اما متاسفانه باقی کاراکترها بصورت مطلق یا مثبت و یا منفی هستند و بدون اندکی انعطاف در روی صحنه مداوم در حال بیان دیالوگ آنهم به شیوه خطابه.
در طراحی صحنه هم برای من عجیب است چرا اکثر نمایش های اجرا شده در تالار وحدت ایننقدر به استفاده از سیستم ماشینری سالن ترغیب شده و چرا باید عموما صحنه های برگزاری دادگاه در این سال با اختلاف بسیار زیاد ارتفاع همراه باشد و اصولا این شیوه طراحی چه کارکرد تاثیر گذاری دارد. چرا باید قاضی و هئیت منصفه در این ارتفاع بسیار بالا قرار بگیرند؟؟
یکی از اشتباه ترین کسانی هم که در چیدمان بازیگران نمایش جای گرفته بانو نرگس محمدی است. نه به واسطه عدم توانایی ایشان در بازیگری که اصلا نمی خواهم قضاوتش کنم بلکه به واسطه نوع تنالیته صدای ایشان که در فضای تالار وحدت بیشتر به سمت جیغ شدن و یک نواختی حرکت کرد و بعد از چند دقیقه کوتاه برای مخاطب آزار دهنده می شد.
به طور کلی این نمایش از نظر شخصیت پردازی و جذابیت دراماتیک به نظر شخص من فاقد کیفیت مناسب بود اما اگر قصد داریم روایتی نعل به نعل از تاریخ کودتای 28 مرداد را این بار بروی صحنه تئاتر شاهد باشیم ارزش دیدن دارد.
خارج از صحنه:
قبل از شروع اجرا فرصتی شد چند دقیقه ای با یکی از اصلی ترین افراد تولید این نمایش گپی داشته باشم. نمی دانم باید به حال تئاتر تاسف بخورم یا آفرین بگویم. فردی با به قول خودشان پشت گرمی به هزاران فرد و جاهای مگو و بدون ذره ای دریافتی از نهادهای دولتی یا غیر دولتی و خصولتی و غیره نزدیک به 800 میلیون تومان برای تولید این نمایش هزینه کرده اند و در حال حاضر ضرر هم داده اند.
خب سوال اینجا بوجود می آید که شما فرد جوان سی و چند ساله این میزان هزینه کرد را به چه پشتوانه و هدفی انجلم داده اید ؟؟
مگر نه اینکه شما با کت و شلواری اتو کشیده هر شب سینه سپر می کنید که من صاحب اثر هستم و من اولین کسی هستم که در تئاتر یک همچین کاری کرده ام و به تئاتر خدمت می کنم و با این شیوه می خواهید برای خود اعتبار و پرستیژ هنری ایجاد کنید. نه برادر من. هزینه کرد بدون برنامه ریزی درست و حیف و میل کردن بودجه های بادآورده نه تنها کمک به عرصه تئاتر نیست بلکه همانند تزریق سمی مهلک در کالبد بدن نیمه جان آن است. در ضمن فراموش نکنید طول و عرض راهروی تئاتر به اندازه همان سالن انتظار تالار وحدت است. چشم بجنبانیم همه زیر و بم رفتار و گفتار همه اهالی تئاتر به وضوح پیداست.
بهتر است بیش از این بر گرده اعتبار هنری و سابقه هنرمندان با سابقه حاضر در این نمایش گردن فرازی نکنید. شما امروز هستید که در واقع نیستید و فردا حمایت های میلیونی را در جا و فضای دیگر خرج می کنید. امیدوارم نگاه کاسب کارانه و بازار محور خود را دیگر در تئاتر همراه خود یدک نکشید