نمیدونم اینجا جای مناسبیه برای نوشتن این حرفا یا نه، اما تیوال تنها جاییه که من هر از گاه نظراتم رو توش مینویسم...
عصبانی نیستم به غایت از حقیقی ترین فیلم هایی بود که دیدم، داستانش کاملا آشنا و جنس شخصیت ها همه قابل تشخیص بود برام.
بدون اغراق هر سکانس فیلم به اندازه ای قابل درک بود که در تمام مدت فیلم چشمام پر از اشک بود.
شاید هیچوقت مثل نوید به این میزان درد نداشتم توی زندگیم اما امثال نوید رو از وقتی یادم میاد به خصوص توی همون بازه ی زمانی که فیلم روایت میکرد خیلی دیدم؛
جوون هایی که صبح و شب تلاش میکنن برای اینکه زندگی کنن؟ نه! صرفا برای اینکه زنده بمونن...
جوون هایی که توی این مملکت عمرشون به باد رفته و هیچ کس پاسخ گوی سال های از دست رفته شون نیست.
عصبانی نیستم یه اثر هنری نبود، پس اگر سینما و فیلم دیدن رو صرفا برای اینکه اثر هنری ببینین دنبال میکنین نبینین این فیلم رو، عصبانی نیستم نماینده ی تجمع دغدغه ها و عقده های این نسل بود که فقط کسایی که دیدن چه راحت عمر توی این جامعه به فنا میره میفهمنش...
و با وجود سانسور پایان فیلم، این اثر همچنان قابل احترام و با ارزشه.