چوب الفِ جنسیت زدگی
به قلم گلچهر دامغانی، نویسنده و کارگردان تئاتر
یادداشتی به بهانۀ تئاتر «کد 13»
کارگردان: سوگل جعفری، بازیگردان و مشاور کارگردان: میثاق زارع
مانند بسیاری از چیزهای وارداتی مانند، خودرو، مترو، تلفن همراه،... که فرهنگ درستِ استفاده از آنها هنوز جا نیفتاده در دسترس ما ایرانی ها قرار گرفتند، واژگان لاتین یا به زبان عام «فرنگی» هم اغلب به همین سرنوشت دچار شده اند. از آن جمله واژۀ سکسیم که ابدأ هیچ محلی از شهوت انگیزی در آن نیست و معنی متبادر از آن فقط جنسیت است. پس شاید جنسیت زدگی برگردان مناسبی برای سکسیم باشد، و این یک مکتب نیست بلکه یک نابههنجاری اجتماعی ست، یعنی جانبداری
... دیدن ادامه ››
از یک جنسیت برای نادیده گرفتن، سرکوب یا تحقیر جنس دیگر. این نابههنجاری می تواند هردو جنسیت را نشانه بگیرد و لزوما زنان قربانیان همیشۀ آن نیستند.
مسئلۀ تئاتر «کد 13» هرچه که هست در زیر سایۀ مهیب و دیرپای همین معضل اجتماعی ما رخ می دهد. انتخاب دبیرستان دخترانه مکانی ست که توانسته به شکلی بی ریا و به دور از هیاهوهای فمینستی داستانی را طرح کند که درعین مفرح بودن بسیار اندوهبار و تأسف برانگیز است. شادابی و طراوت دخترانی سرشار از شور زندگی که از زیر لباسهای فرم خاکستری شان هرلحظه انگار می خواهد با نعره ایی خارج شود و در آن میان «آهو» با کورسوی رنگ زرد جورابش آن را به رخ می کشد و دختر چادری کلاس «امینه» اتفاقا، با جلیقۀ آبی اش. درس آن روز «رنسانس» است، که هرچه سعی می کنند حفظ شان نمی شود، که هرگز رنگی از نوزاییِ آن در این محیط نمی بینیم؛ چراکه همۀ مسئلۀ این دختران در سایۀ پرهیز از جنس مخالف تعریف می شود و راه را بر خلاقیت، بلندپروازی و «دو کلام حرف حساب» بسته است. آنها در عین دل انگیز بودن "تصویری" افسرده حال دارند، در عین داشتن هوش سرشار "گیج" به نظر می رسند. و سمبل معصومیت شان در جایی نه چندان دور از کلاس درس شان سلاخی می شود؛ و ایشان نه تنها قربانیان آن هستند که متهمان آن نیز می شوند.
مسئلۀ تئاتر« کد 13» چیزی نیست که مختص نوجوانی باشد چراکه ترکش های آن تا پایان عمر قربانیان آن را دچار لطمه می کند و اجتماع ما از آن رنج می کشد. چرا باید در سال 98 هنوز در اخبار بخوانیم که مدرسین مرد از درس دادن به دختران در مدارس منع شده اند و در صورت تخلف سرو کارشان با دستگاه قضاست؟ کجا خوانده اید پیامبری در حال موعظه و تعلیم، زنان را از صفوف مشتاقان بیرون کرده باشد؟ مگر در همین ایران خودمان در دهات رفسنجان هفتاد سال پیش زنی اولین مکتب را تأسیس نکرد تا در آن به دختر و پسر در کنار هم، خودش، درس قرآن بدهد؟ مقام معلمی اگر مقام انبیاء ست پس به بهانۀ جنسیت دریغ کردنی نیست.
«کد 13» بهره مند از بازیگران بسیار مستعدی ست که به لطف بازیگردانی میثاق زارع که خود از بازیگران شاخص این چندسالۀ تئاتر بوده، به خوبی از پس بازی باورپذیر و نگه داشتن ریتم درست برآمده اند. بار دیگر این بازیگران نشان دادند که با وجود نبود حمایت مالی و در اختیار نداشتن سالنی بی حجمۀ اجراهای پشت سرهم، می توان کار آبرومند و بی ادعایی به روی صحنه برد و کورسوی تئاتر را روشن نگه داشت. شاید اگر در این سالن که به لحاظ فنی بسیار محدود است اینقدر اجراهای پشت سرهم نبود، گروه «کد 13» می توانست از بهرۀ نوری بیشتری برای کلاس دخترانۀ کم فروغش برخوردار شود، که منظور ابدأ طراحی نور به خصوص نیست، بلکه فقط تعداد پروژکتورهای بیشتر برای روشن کردن گوشه های کم نورتر صحنه است؛ و البته که به صاحبان سالنها هم نمی توان چندان خرده گرفت، وقتی حمایت دولتی از تئاتر تا این اندازه ناچیز است.
تئاتر«کد13» یک نمایش بازیگر محور است. این امر در عین اینکه نکتۀ مثبت کار هست اندکی هشدار می طلبد. چرا ما اکثرأ در متون نمایشی ایرانی مواجه با نمایشنامه هایی هستیم که واضح است متن فقط دستمایه بوده است نه یک نوشتۀ «استخوان دار» که بازیگران و آنها که هدایتشان کرده اند «ناجی» متن شده اند، نه «ایفا کنندۀ» آن؟ چرا نام نویسنده بر همۀ این بروشورهای رنگ به رنگ بی جهت سنگینی می کند؟ نمایشنامه دوخط ایده نیست- که البته در «کد 13» گروه اجرایی فراتر از این رفته اند- بلکه بازتاب دغدغه، اندیشه و فرهنگ یک کشور است که باید در تاریخ ادبیات آن به یادگار بماند و چه بسا از مرزها گذر کند. پس کار می طلبد. کارِ در تنهایی یک «نویسنده».