لرز برای من یه هندوانه سربسته بود. سعی کردم سربسته نمونه و دیدم بعضی از کاربران ازش تعریف کردن. از کارگردان چیزی نمیدونستم پس لباس پوشیدم و رفتم تئاتر هامون.
نمایش لرز یک نمایش مینیمال برای منِ مینیمال دوست محسوب میشه. صحنه خلوت، موسیقی کم، دیالوگها مختصر و مفید، لباسها ساده و زمان نمایش کوتاه(حدود ۵۰ دقیقه).
خلاصه داستان ساده س. زندگی ما... همراه با دروغ هایی که ریشه در ترس های ما دارند. زندگی خودخواهانه ما. پنهان کردن حقیقت و دروغ را حقیقت جلوه دادن. تظاهر به چیزهایی که نیستم و کتمان آنچه هستیم. دورویی و ریا. میل به دیده شدن، تمایل به کپی کردن و انتشار خودمان. نابودی پستچی ها یا هرآنکس که ممکن است خبر ما را به گوش دیگرانها برساند. از ریشه کندن آنچه فکر میکنیم مورد پسند ما نیست و در پایان نوشداروی بعد از مرگ سهراب.
لرز پر بود از نشانه ها، همه چیز لایه ی در پشت خود داشت. لرز برای من واقعیت زندگی این روزهای ماست چه در بعد اجتماعی چه در زندگی فردی و چه در بعد سیاسی. من این نمایش را واقعیتی دیدم که تماما نشانه گذاری شده بود. دیالوگها، روابط و رنگها را نباید سرسری بگیرید. لرز نمایشی بود که دوست داشتم و مقبول بود. در این روزهای تلخ دیدنش روزنه امیدی بود برایم. از اینکه هوشمندی کارگردان، بازیگران(به ویژه بازیگر نقش پسر) و عوامل را دیدم لبخند رضایت زدم. خوشحالم آدمهایی را دیدم که هم دغدغه بودیم.
... دیدن ادامه ››
دم همگی گرم
برای رعایت انصاف نقاط ضعف: سر موقع شروع نشدن نمایش، کمی بالا بودن خشونت نمایش، صندلی های بسیار باریک و ناراحت تئاتر هامون، نبود بروشور نمایش
پ.ن: در توضیح داستان آمده مردی خانواده ش را به بیابان برده، لطفا اصلاح شود(به کوهستان برده بود)