«تأتر مرگ»
فضا و قصه ای که در این کار انتخاب شده سرگذشت دو بازیگر تاتر است که بر اثر
حادثه یکی از آنها جانخود را از دست می دهد و دیگری به صورت مونولوگ برش هایی از زندگیشان را اجرا می کند.
این مونولوگ به بعد غمگین و تاریک زندگی آنها می پردازد ، هرچند که شاید سعی دارد با استفاده از چنداجرای نمایش (بازی در بازی)توسط بازیگر مرد کمی کار را تلطیف کند ولی قصد و نیت اجرای این نمایش به نظر من فراتر از این است.
مرد بازیگر که معشوقه و پارتنر خود را در اثر یک حادثه در آتش سوزی از دست می دهد ، نمیتواند با این موضوع کنار بیاید وجسد او را به خانه آورده و با او زندگی می کند و ... (ادامه ماجرا را در تالار مولوی ببینید)
این سبک از اجرا که به تاتر مرگ معروف است را می توان به تادئوش کانتور نسبت داد ، او به همراه چند تن از دوستانش در لهستان مارکسیستی و در
... دیدن ادامه ››
خفقانی شدید و سخت ، سعی بر تمرین و اجرای تاتر داشتند.
توجه شما را به یکی از صحنه های یکی از نمایش های آنها جلب می کنم : پیرزنی با دوچرخه وارد صحنه می شود و در میانه صحنه به زمین می افتد و تا انتهای نمایش همانجا حضور دارد ، مردی قوی هیکل بالای سر او حاضر شده متوجه مرگ او شده و فریاد می زند کهدوچرخه را خاک کنید و انسان در وسایل خویش گم می شود. در این لحظه تادئوش به بازیگران دیگر اشاره می کند و آنها بالای سر پیرزن رفته دوچرخه را تا بالای گودالی برده و کشیش با دماغی دلقک وار بالای سر دوچرخه می رود و دعای رستگاری می خواند ..
«ابزورد» به زیبایی انسان شکست خورده و عاصی قرن بیست و یک را نشان می دهد.درست است که این فضا غمگین است از مسیر بدبینی زجر و حسرت عبور می کند اما در نهایت راهی است که از تاریکی به روشنایی می رسد. پس از ظاهر ماجرا گذر کنید و به نتیجه دقت کنید و پیام آن را به خوبی دریابید.آنوقت است که دیگر از این همه سختی نمی ترسید.
علیرضا اخوان به خوبی نشان داد که برای اجرای این کار مطالعه و تحقیق فراوان کرده و با شناخت از شیوه و سبک اجرای این مدل نمایش پا به روی صحنه گذاشته .
به او تبریک ویژه میگم و براش بهترین ها رو آرزومندم.
این یکی از بهترین کارهایی بود که ازش دیدم و مطمعنم آینده درخشانی در انتظارش قرار دارد.
پس از دیدن ابر شلوار پوش (بیستم بهمن ماه نود و هشت)