در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسعود تارانتاش درباره نمایش آفتاب از میلان طلوع می کند: با سلام، دوستانی که نظرات قبلی من پای اجراها خوندن میدونن که عموما سع
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:43:56
با سلام،
دوستانی که نظرات قبلی من پای اجراها خوندن میدونن که عموما سعی کردم نکات مثبت کارو برجسته کنم، معتقدم میشه تئاتر رو مثل خیلی از هنرها شبیه یه فرآیند کلاژی دائما در حال تغییر و تبدیل(نه حتی تکمیل) دید، از این رو همیشه سعی میکنم در نظراتم دوستان ترغیب کنم کارو ببینن، اما...
به زعم من هر کدوم از انواع هنرها خصوصیت هایی دارن که عدول از این پروفایل(آگاهانه یا به هر نحو دیگه، اینجا جای بحث در مورد این موضوع نیست...)ممکنه به کار ضربه بزنه، برای مثال من معتقدم عکاسی ذاتا یه هنر اکسپرسیونیستیه، یا مثلن سینمای کلاسیک به نظر من وجود نداره، و سینما ذاتا یه هنر مدرن به حساب میاد و...هرچند در این مورد نظرات موافق و مخالف زیادی وجود داره اما فعلن اینو داشته باشین...
علیرغم حرف هایی که در بند اول زدم اصلن دیدن این کارو توصیه نمیکنم، میخوام بگم با توجه به حرفایی که در بند دوم زدم خیلی از نمایشنامه ها و اجراهای رئالی که در ایران معاصر اتفاق میوفتن و با فلاش بک هایی در قبل و بعد از انقلاب 57 یا زمان جنگ در رفت و آمد هستن دیدم اما کمتر مثال موفقی ازشون میتونم بیارم من اصلن"خداحافظی نکن"؛ "مه آلود مثل یک شب ، مثل روز "؛ "دهانی پر از پرنده "؛ "خدا در آلتونا حرف می زند "؛ دوست نداشتم و همینطور "آفتاب از میلان طلوع می کند"...مدیر عاملی که با منشی رابطه داره، زنی که به هر نحوی که شده میخواد از آشوب و وحشت جنگ از ایران فرار کنه، مامور شهربانی که دخترش به دست سواک کشته میشه(به قول خودش من که از شما بودم!!) ، این دست نمایشنامه ها بشدت پتانسیل تبدیل شدن به سریال های ضعیف تلوزیونی رو دارن(از همون سریالا که 90 تاشون تو سال کلید میخورن)...
بعضی از بازی های خوب تو این کار با توجه به حرفایی که در بند سوم زدم هرز رفته بودن، با توجه به "پیچ تند" و با اندکی اغماض "ورود آقایان ممنوع" و حتی "لابی" از آرش عباسی انتظار بیشتری داشتم و راستش به خاطر اسم ایشون کارو دیدم اما...
ممنون و خسته نباشید به گروه.
مسعود جان مثل همیشه ممنون از لطفت
۰۴ دی ۱۳۹۰
مرتضی جان ممنون
۰۵ دی ۱۳۹۰
با تشکر از نسترن و رضای عزیز. دوست عزیز گیتا:

1-اگه نیم نگاهی به یادداشت های من از بدو تشکیل سایت
تئاتر شهر بندازی متوجه خواهی شد من از طبقه، سطح تحصیلات و گروهی هستم که نمیتونن(نه اینکه نخوان) تاکید میکنم نمیتونن به اجرا، جریان یا بازیگری و... توهین کنن در غیر اینصورت قسمت اعظمی از آموخته ها و داشته هاشونو زیر سوال بردن، اگه مصادیقی از توهین در هر کدوم از نوشته های من دیدی حتمن راجع بهش حرف می زنیم...
2- آیا بازی های طلایی اجرای خوبی از یک تئاتر بدست می دهد؟ آیا صرف حضور محمد مطیع، مارلون براندو و... ... دیدن ادامه ›› میتواند یک اجرای خوب به ارمغان بیاورد؟ اصل گشتالت یا وحدت تجزیه ناپذیر اثر هنری چیست؟ آیا میتوان از یک اجرا فقط بازی آقای مطیع را دید و از متن، پرداخت، بازی ها و ارتباط ها، دکور و و و...صرف نظر کرد؟آیا رئال مادرید تیم موفقی است؟ جواب من به این سوال قطعن نه است.
3-با توجه به کامنت شما پای "بعضی وقتا خوبه که آدم..." و "آفتاب از میلان..." فکر میکنم به نمایشنامه های رئال ایرانی علاقه دارید، من نه، اصلن. توصیه میکنم مثل خیلی از نقد خون های حرفه ای نظرات مخاطبین و منتقدهارو دسته بندی کنید(اگه ملاک رفتن و نرفتن شما به یه اجرا برآیند این نظرات هست ) و طبعا بعد از مدتی مخاطبای هم عقیدتونو پیدا خواهید کرد و خوب احتمال اینکه توصیه هایی مثل نظر من گمراهتون بکنه کمتر میشه...
4- خوشحالم که از دیدن این اجرا لذت بردین دوست عزیز.
۱۲ دی ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید