چرا باید پدر را به صحنه برد؟
ضرورت اجرای نمایشنامه پدر در ایران و در سالن تئاتر شهر چیست؟ سوال را جور دیگر میپرسم. چرا نمایشنامه ای که دو سال پیش تبدیل به فیلم شده است را اجرا میرویم؟ آیا دسترسی به فیلم و نمایشنامه مقدور نبوده؟
چرا یک متن را روی صحنه میبریم؟ دائما این سوال را باید پرسید؟ مخاطب در نمایش پدر گرفتار این است که اجرا را با فیلم مقایسه کند با اینکه این مقایسه درست نیست.
به نظر من آقای کیانیان از ابتدا نقش مریض را بازی کرد. ما در نمایشنامه ابتدا با پیرمردی سالم و شاداب مواجه هستیم و در ادامه فرو پاشی او را میبینیم ولی آقای کیانیان از ابتدا نقش پدری آلزایمری را بازی میکند، در ادامه باید منتظر چه بود؟ داستانی که لو رفته است چه لذتی برای تماشا دارد.
طراح صحنه اشکال هندسی مربع و مستطیل را در دکور کار نشان میدهد در صورتی که مغز انسانی را که در حال متلاشی شدن است و طبیعتا دفورمه شده است در نمایشنامه نمود دارد. فکر میکنم کابینت کار های بهتر و تمیز کارتری در این مملکت وجود داشته باشند.
برخی صحنه ها پیداست تمرین کافی نداشته و بازیگران پس و پیش در حرف یکدیگر میروند.
در کل متن بر اجرا سوار است و هیچ ضرورتی برای اجرای این نمایشنامه وجود ندارد.