چند روز پیش داشتم داستان منطق الطیر رو دوباره میخوندم که یاد این اجرا افتادم
اگر زاویه دیدمون رو عوض کنیم میشه این اجرا رو به عنوان یه اسپین آف یا یه پشت صحنه از داستان منطق الطیر دید. یعنی واقعیتی که نویسنده یا عطار نیشابوری اونو به عمد روایت نکرده و از داستان حذفش کرده
تصور کنید، تصور کردن هنوز جرم نیست، در واقعیت پرنده ها برای به سیمرغ رسیدن ابتدا کلاغ رو به خاطر زشتیش گذاشتن کنار. بعد به پرهای طاووس حسادت کرده باشن و به بهونه پاهاش اونو از جامعه کنار گذاشته باشن. و در آخر از دیدن شکوه و جلال عقاب خشم گرفته باشن و اونو در پشت صحنه به قتل رسونده باشن و عطار فقط گفته باشه که عقاب از جمع جدا و ناپدید شد.
و در آخر پرنده ها یا جامعه اصلا به سیمرغ نرسیده باشن فقط اون جامعه فهمیده که به خاطر کارهای قبلیش هیچوقت سیمرغ نمیشه و به مدینه فاضله یا اوتوپیا راهی نداره. و همه این واقعیت هارو عطار از عمد روایت نکرده باشه
حالا باز هم تصور کنید، تصور کردن هنوز جرم نیست، از شاهنامه چندتا اسپین آف میشه درآورد و چندتا سریال قوی تر از گیم آف ترونز میشه ساخت!