در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | افشین پاشائی درباره نمایش حرفه‌ای: چه بلایی سر هنر نمایش این مملکت با اون تاریخ غنی و پر از آدم های مهم ص
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:30:51
چه بلایی سر هنر نمایش این مملکت با اون تاریخ غنی و پر از آدم های مهم صاحب سبک آوردن که این کار که ده سال پیش در بهترین حالت می تونست یه تئاتر دانشجویی متوسط باشه انقدر بازخورد مثبت سطحی میگیره : کار رو دوست داشتم، داستان عالی بود، بازیگرا خیلی خفن بودن؟!
این میزان افت سطح سلیقه اون هم در عرض یک مدت زمان خیلی کوتاه، به نظرم غم انگیز و تأسف باره. در اینجا قصدم نقد نمایش نیست فقط یک سری نکات کوتاه که در لحظه به ذهنم میرسه رو با شما مرور میکنم:
1- اگه قبلش در تیوال نخونده بودم باورم نمیشد این اجرای آخره، بس که تپق شنیدیم و ناهماهنگی اجرایی مثل رفتن در دیالوگ پارتنر و عدم احاطه و تسلط به جملات متن دیدیم.
2- بدیهی ترین ابزار بازیگری در تئاتر، بیان هست. چیزی که در 95 درصد بازیگران این نمایش مطلقن وجود نداشت (انگار که همین الان دیالوگها رو جلو روشون گرفته باشن) و گفتگوها رو جویده جویده و به شکلی کاملاً عامیانه و سردستی اجرا می کردند غیر از دو سه نفر (بازیگر نقش صدابردار و خانم بنفشه ریاضی خاطرم مونده). چشاتو می بستی فکر میکردی داری گفتگوی معمولی چند جوون معمولی در یه پارک یا کافه رو می شنوی که به هیچ وجه این حرفای گل درشت شعاری مثلن سیاسی قد دهنشون نیست.
3- در این اثر که میخواسته به اصطلاح ضد جنگ باشه، هیچ شخصیتی برای مخاطب ساخته نمیشه، همه آدم ها در یک لایه رویی باقی میمونن و به هیچ وجه سر ... دیدن ادامه ›› از انگیزه ها و مسائل درونی اونها در نمی آریم. برای شخصیت اول نمایش که بقیه رو به گروگان گرفته و قصه تکراریش (کشته شدن خویشان نزدیک در جنگ) دل نمی سوزونیم و با او همزاد پنداری نمی کنیم، چرا؟ چون تعداد زیاد آدم های نمایش (که به جرئت 70 درصدشون اضافی اند و هیچ کمکی به پیشبرد قصه نمی کنند) اصلن به تو اجازه ارتباط گرفتن با آدم های نمایش و شناخت ااون ها رو نمیدن.
4- ترکیب یک متن کسل کننده بی سر و ته و عاری از هرگونه خلاقیت دراماتیک (البته اگه نامگذاری های بی ربط و بیمزه شخصیت های نمایش مثل رایان گیگز و مایکل مان رو خلاقیت ندونیم که خداییش هم نیست!!) و موقعیت های ایستایی که لحظه بعدش کاملن قابل حدسه که با دم دستی ترین طراحی صحنه و ضعیف ترین بازی هایی که تا به حال دیده ام نتیجه اش میشه یک کابوس یک ساعت و نیمه به نام *حرفه ای* که اصلن معلوم نیست چه نسبتی با اون فیلم درجه یک و موسیقی بی نظیرش برقرار می کنه!
5- باورم نمیشه که روزی نه چندان دور در این سالن و مجموعه، مخاطب چه کارهای قوی و گروههای کارکشته ای بودم و حالا یک گروه که دقیقن نقطه مقابل اسم نمایشی هست که بازی می کنه، از اجرای درست ساده ترین کار نمایش، "رورانس" هم عاجزه.
هرگز باور نداشتیم تئاتر اینجور بمونه..

سال سال، این چندسال، هر سال میگیم دریغ از پارسال...
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
درود بر شما
به غیر از یه سری کامنتها و نظرات که به دلایل خاصی تعریف و تمجید می کنن(دوست و آشنا هستند یا طرفدار اسمها ) ، به نظر بنده ما به اندازه انتظارمون از نمایشها ، دریافت می کنیم ؛
مثلاً دوست عزیزی از بازی یکی از بازیگران بسیار تعریف و تمجید کرده بود و من با خودم می‌گفتم اگه این بهترین و درخشان ترین ایفای نقش یه بازیگر بوده پس بازی فلانی و فلانی رو‌ با چه کلماتی باید توصیف کرد ؟؟؟
حالا من بیشتر اینو میذارم به حساب اینکه مخاطب تئاتر نسبت به سالهای قبل خیلی بیشتر شده و گسترده تر شده و همین نمایش‌های با ضعف زیاد ... دیدن ادامه ›› که حتی من خیلی از این نمایشها رو در سطح نمایش‌های مدرسه می‌دونم براشون جذاب هست و خب البته این بد نیست چون به اقتصاد تئاتر کمک می کنه . پاینده باشید و برقرار
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید