در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | negar kimiagar درباره نمایش تنهایی و تن‌هایی وطن‌هایی: بعد از اجرا خیلی فکر کردم، به تن و وطن... به این دیالوگ ها : کشور م
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:45:08
بعد از اجرا خیلی فکر کردم، به تن و وطن...

به این دیالوگ ها : کشور من شبیه اون مادریه که می بینه اونیفورم پسرش یه دگمه کم داره. با عجله دگمه ... دیدن ادامه ›› رو می دوزه و بعدش پسرش رو خاک می کنه. کشور من همون پدری یه که هر روز برای دختر هفت ساله اش که 346 روزه مرده یه عروسک میسازه. به توصیف های مخاطب ها از وطن وقتی ازشون پرسیده می شد وطن رو چطور میبینی؟
مثل شاگرد درسخونی که دل تو دلش نیست تا ازش درس بپرسن، دل تو دلم نبود تا ازم بپرسن و با خوشحالی فریاد بزنم امید.. وطن برای من شبیه امید می مونه اما معلم از من درس نپرسید!

ولی حالا اینجا برای وطن مینویسم:

من زخمهای زیادی از تو به تن دارم اما امید دارم به روزهای خوب و روشنت

و بعد این آهنگ رو که بعد از اجرا مدام تو فکرم پخش می شد رو براش بخونم.

جهان تا هست خواهم بود؛ اگر تو‌ جان من باشی
برایم خانه باشی؛ خاک باشی و وطن باشی

به امید روزهای خوب و روشن :)