درود بر شما
من دو بار این نمایش رو دیدم و هر بار بیشتر لذت بردم. لذتی که حسین تفنگدار به دنبال آن است، و آن لذت تفکر است. درست زمانی لذت ما شروع میشود که نمایش به پایان رسیده و ما به خانه رفته ایم و چای بعد شام را مینوشیم، زمانی که به نمایش حسین تفنگدار فکر میکنیم و لذت تفکر و کشف به سراغ ما می آید و خود را رو به روی سهراب و رستم میبینیم که دوست داریم با آن ها پنجه در پنجه شویم و همراه با زنان دل شکسته و داغدیده ی قصه به سوگ بنشینیم. این معجزه ی قلم حسین تفنگدار است. اما جدا از متن بسیار قوی، عوامل همگی کاربلد و حرفه ی هستند و یکی از دیگری بهترند. بازیگران نمایش خوب میدانند چه کنند تا دل از مخاطبین خود ببرند و جز تشویق نتوان برای آنان کاری کرد. دانیال تفرشی خود رستم است و محسن میرهاشمی خود سهراب، اما نه رستم و سهراب شاهنامه، که رستم و سهراب حسین تفنگدار که الحق درست راهنمایی و کارگردانی شده اند. مهتاب باجلان هم تهمینه ی جدا از تهمینه ی شاهنامه است که کار خود را خوب بلد است. و بازی درخشان و لایه دار میترا شجاعی که در نیمی از نمایش حضور دارد ما را به تحسین وا میدارد، او میداند از بیان و بدنش چگونه استفاده کند. جمع بندی و نقطه اوج نمایش را حسین تفنگدار به میترا شجاعی واگذار کرده چون میداند او تماشاگر را میخکوب سر جای خود مینشاند تا اوج قصه را ببینند و فراموش نکنند. اما موسیقی و آوازه خوان نمایش چنان درخدمت قصه هستند که گویی به بیان و بدن بازیگران چسبیده اند. حسین تفنگدار خوب میداند چگونه موسیقی سرکش و یاغی را رام کند و آن را به دل مخاطب خود بنشاند. نور، لباس و صحنه هم یکنواخت و چشم نواز است. در پایان به تیم حرفه ای و کاربلد ورا نام تهمینه سهراب کرد تبریک گفته و از اینکه به وقت و شعور مخاطب احترام گذاشته اند صمیمانه تشکر میکنم.