تصورم بر این بود که قرار است به تماشای یک نمایش تماما کمدی بنشینم اما جایی در میان خندهها، بغض گلویم را فشرد. یک کمدی سیاه که عجیب به دل مینشست. چیزی شبیه به یک چهرهی آشنا در میان جمعیت که ناگهان میفهمی میشناسیاش و آنوقت آن لبخند که چند لحظه قبلتر بر چهره داشتهای خشک میشود. این احساس مشترک بین تمام تماشاگران کاملا حس میشد و حتی پس از پایان اجرا نیز با صدایی آهسته، شنیده میشد . شاید همه ما ناخواسته یاد گرفتهایم زیرنویس حرفها را بخوانیم . یاد گرفتهایم که دنبال چیزی بگردیم که لزوما در حرفها مستقیم نمیشنویم یا در تصویر نمیبینیم. ما یاد گرفتهایم به جای ظاهر کاراکترها در چشمهایشان شخصیتها را دنبال کنیم.
به تماشای نمایش ژیلت بنشینید و خودتان خواهید دید چه میگویم.
ترکیبی از صحنهپردازی ساده اما کاربردی، بازیهای یکدست و پر انرژی که از ابتدا تا انتخا ذرهای از آن کاسته نمیشد و داستانی که شما را تا انتها مشتاق تماشا نگه خواهد داشت بیآنکه به ساعت خود نگاه کنید.
نمایشی با بازی دو بازیگر باسابقه و کاربلد، امیرکاوه آهنینجان و شهروز دلافکار با صدای بهاره کیانافشار. پیشنهاد میکنم ژیلت را به کارگردانی حسن جودکی، دراماتورژی خسرو نقیبی و قلم عباس عبداللهزاده تا فرصت هست و این شبهای پایانی سال در تماشاخانه ایرانشهر ، سالن استاد سمندریان ساعت ۲۰:۳۰ اجرا میشود، ببینید.