در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آزیتا اصغرنژاد: یادداشتی بر چرایی تئاتر از آلبر کامو / قسمت پایانی پیش از هر چیز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:09:19

یادداشتی بر چرایی تئاتر از آلبر کامو
/ قسمت پایانی

پیش از هر چیز احساس می‌کنم که تئاتر پایگاه حقیقت است.

معمولاً می‌گویند که تئاتر پایگاه اوهام است. هیچ باور مکنید. جامعه بیشتر در اوهام زندگی می‌کند و شما بی‌شک روی صحنة تئاتر تصنع کمتری می‌بینید تا در کوچه و خیابان . یکی از این هنرپیشگان غیرحرفه‌ای را که در سالن‌ها و اداره‌های ما یا در تالارهای تئاتر هستند در نظر بگیرید. او را روی صحنه بیاورید و در فلان جای بخصوص قرار دهید و چهار هزار وات نور بر او بتابانید. با این کار نمایشی در بین نخواهد بود ولی او را به نحوی از انحاء زیر نور حقیقت ... دیدن ادامه ›› برهنه خواهید دید. آری، نور صحنه بی‌رحم است و تمام فوت و فن‌های دنیا هیچ گاه مانع از آن نمی‌شود که مرد یا زنی که برای این شصت متر مربع راه می‌رود یا حرف می‌زند، به رغم همه گریم‌ها و تغییر لباس‌ها، به گونه‌ای هویت حقیقی خود را آشکار کند و بگوید.

تمام کسانی را که من ازمدت‌ها پیش می‌شناسم و زیاد هم می‌شناسم کاملاً مطمئنم که اگر لطف نمی‌کردند و در دوستی با من نقش کسی را که در قرون دیگر زندگی می‌کرده یا سرشتی دیگر داشته بازی نمی‌کردند، آنان را این چنین عمیق نمی‌شناختم. کسانی که راز دل‌ها و حقیقت پنهان آدمیان را دوست دارند باید به اینجا بیایند و چه بسا که کنجکاوی سیری ناپذیرشان تا حدی سیراب شود. بله، حرفم را باور کنید و برای آن که در حقیقت بسر ببرید بازیگر شوید!

گاهی از من می‌پرسند: «شما چگونه در زندگی، تئاتر و ادبیات را با هم آشتی می‌دهید؟»

و من که به ضرورت یا برحسب ذوقم، به بسیاری از کارها پرداخته‌ام، حقیقت این است که توانسته‌ام به رغم دشواری‌ها، آنها را با هم آشتی بدهم زیرا همیشه نویسنده مانده‌ام. حتی احساسم این است که اگر زمانی بخواهم فقط نویسنده باشم باید نویسندگی را کنار بگذارم. تا آنجا که به تئاتر مربوط می‌شود باید بگویم که این آشتی طبیعی و صادقانه است، از آن رو که به عقیدة من تئاتر برترین نوع ادبیات است و در عین حال عمومی‌ترین و جهانی‌ترین آن.

کارگردانی را می‌شناختم و دوستش داشتم که به نویسندگان و بازیگرانش می‌گفت: «برای تنها احمقی که در تالار هست بنویسید یا بازی کنید». آن چنان که او بود نمی‌خواست بگوید که: «خودتان هم ابله و پیش پاافتاده باشید» بلکه فقط می‌خواست بگوید:«با همة مردم، هر کس که باشد، سخن بگویید». روی هم رفته در نظر او کسی احمق نبود. هر کس این حق را داشت که وقت صرفش کنند. اما سخن گفتن با همه کس آسان نیست. همیشه خطر آن هست که تیر به پایین هدف بخورد یا به بالا. نویسندگانی هستند که می‌خواهند با ابله‌ترین مردم سخن بگویند. باور کنید که اینان بسیار موفق می‌شوند. کسانی که می‌خواهند فقط باهوش ترین مردمان را مخاطب قرار دهند همیشه شکست می‌خورند. دستة اول این سنت درام نویسی کاملاً فرانسوی را که می‌توان حماسة تخت خوابش نامید ادامه می‌دهند و دیگران در آبگوشت فلسفه کمی‌پیاز و سبزی می‌افزایند. هنگامی‌که نویسنده‌ای برعکس اینها موفق می‌شود که به سادگی با همگان سخن بگوید و ضمناً در موضوع سخن علو مقام را از یاد نبرد، در این صورت به سنت واقعی هنر خدمت کرده و در تالار تئاتر همهء طبقات و همهء آدم‌ها را با روحیات گوناگون در عاطفه ای مشترک یا خنده ای مشترک با هم آشتی داده است. اما انصاف بدهیم که در این کار فقط نویسندگان بزرگ موفق می‌شوند.

همچنین با دلسوزی خاصی که واقعاً مرا منقلب می‌کند می‌پرسند: «شما که می‌توانید خودتان نمایشنامه بنویسید چرا نمایشنامه‌های دیگران را «بازنویسی» می‌کنید» در واقع من نمایشنامه‌هایی نوشته‌ام و نمایشنامه‌ایی خواهم نوشت که همین اشخاص در آنها بهانه‌ایی بیابند که بگویند چرا به بازنویسی سایر نمایشنامه‌ها پرداخته‌ام. منتها هنگامی‌که خودم نمایشنامه می‌نویسم در من شخص نویسنده است که در برابر برنامه ای وسیع‌تر و حساب شده به کار می‌پردازد و هنگامی‌که نمایشنامة دیگران را بازنویسی می‌کنم در من کارگردان است که برطبق نظریه‌ای که دربارة تئاتر دارد کار می‌کند. در واقع من به نمایشی جامع عقیده دارم که در ذهن و فکر واحد، نقش بسته و الهام یافته واداره شده باشد، یک نفر آن را نوشته و کارگردانی کرده باشد. این امر وحدت لحن و سبک و آهنگ را که برگ‌های برندهء نمایش است تأمین می‌کند.

از آن رو که من این طالع را داشته ام که هم نویسنده باشم هم هنرپیشه و هم کارگردان، می‌توانم این برداشت را مرحله به مرحلة به اجرا در آورم. بنابراین متن‌ها، ترجمه‌ها، بازنویسی‌هایی را انتخاب می‌کنم که بتوانم در صحنه، به هنگام تمرین و بر حسب مقتضیات کارگردانی به آنها صورتی دلخواه بدهم. خلاصه من با شخص خودم همکاری می‌کنم و این معنی، به طوری که توجه دارید، مانع از آن می‌شود که طبق معمول میان نویسنده و کارگردان برخوردی ایجاد کند. احساس می‌کنم که با این کار آن چنان کوچک نشده‌ام که نتوانم آن را تا هنگامی‌که بخت یار باشد ادامه دهم. احساس می‌کنم که اگر بر عکس نمایشنامه‌هایی روی صحنه می‌آوردم که با تشبث به وسایل حقیر موجب خوشامد عامه می‌شد، کاری که نظایرش در تئاترهای پاریس با موفقیت ادامه دارد و مرا متزجر می‌کند، در آن صورت به وظیفة نویسندگی خود خیانت کرده بودم. نه، من با آوردن جن زدگان به روی صحنه، اثری که آنچه را از تئاتر می‌دانم و نسبت به آن اعتقاد دارم، خلاصه می‌کند، به وظیفة نویسندگی ام خیانت نکرده‌ام.

این است که آنچه من در تئاتر دوست دارم و به آن خدمت می‌کنم. شاید این کار دیر نپاید. این کار پر رنج امروز در اوج خود تهدید می‌شود. ترقی روزافزون قیمت‌های تمام شده، کارمند شدن هنرپیشگان و اداری شدن آنها، رفته رفته تئاترهای خصوصی را به سوی نمایش‌های کاملاً تجارتی می‌راند. این را نیز بیفزایم که آنچه دربسیاری از تئاترها درخشان است بی صلاحیتی مدیران آنهاست و موجبی نیست که پروانه‌ای که فلان پری اسرارآمیز روزگاری بدانان بخشیده است همچنان در دستشان بماند.

چنین است که این بارگاه عظمت ممکن است پایگاه دنائت شود. آیا این امر باید موجب شود که دست از مبارزه و تلاش برداریم؟

گمان نمی‌کنم. زیر بام تئاتر و پشت پرده‌ها همیشه فضیلتی در پرواز است، فضیلت هنر و فضیلت جنون، که مانع از آن می‌شود که همه چیز نابود گردد. و منتظر هر یک از ماست. برعهدة ماست که نگذاریم به خواب رود و نگذاریم که بازرگانان و کارخانه داران او را از قلمروش برانند. در عوض او ما را بر سر پا نگاه می‌دارد و به ما طبیعت خوش و استوار می‌بخشد. گرفتن و بخشیدن، آیا سعادت زندگی معصومانه ای که در ابتدای گفتار از آن سخن گفتم در این نیست؟ این همان زندگی نیرومند و آزادی است که همة ما بدان نیازمندیم.

پس برویم و به تئاتر آینده بپردازیم.

برگرفته از کتاب "تعهد اهل قلم" / آلبر کامو / ( مطالب آورده شده در چهار قسمت، از صفحات 162تا 173 این کتاب میباشد )
تشکر بسیار زیاد بابت 4 قسمت مفیدتان...
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱
جای خالی ِ خودتان و نوشته های پربارتان به شدت حس میشه . چشم انتظاریم ...
۱۰ خرداد ۱۳۹۱
ممنونم از لطف و حسن ظن شما آقای عابدی نسب ، مثل شما منم امید دارم و چشم انتظارم در فضایی تخصصی و تئاتری که وعده دادند رقم خواهد خورد ،( من که کاری برای این مجموعه نکردم اما ) همه ی دوستان کوچ کرده به این مجموعه بازگردند .
ضمنا نوشته های تئاتری شما و دیگر دوستان را هم دنبال میکنم .
پایدار باشید
۲۹ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید