یادداشتی بر اجرا خوانی- نمایش هدویگ
آینده در گذشته ماست
این یک نقد نیست و تنها یک یادداشت است
بخش اول درباره گروه: نادر برهانی مرند از ابتدای دهه 80 برای من یکی از مهمترین و جذابترین کارگردانان و نویسندگان تاتر است. دغدغه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی او بر کسی پوشیده نیست. اجرای بی نظیر مرگ فروشنده و برداشت دقیق او از وضعیت همسان ما با آن زمان بی نهایت تامل برانگیز بود. و در مقابل نمایش نه چندان ستودنی رمولوس کبیر که در آن نشانی از شکوه هنری برهانی مرند نبود. و نمایش خاص و ناب او همچون پاییز، در خواب دیگران و در مجموع تجربیاتی ویژه که از او هنرمندی برجسته را پدید آورد، و یا نمایش به شدت محسور کننده مرغابی وحشی که در طول اجرا نفس درسینه من حبس بود. نادر برهانی مدتی کار نکرد و در بازگشنت مجدد خود هدویگ را به صحنه برد. نمایش که شاید بسیار عجولانه با قلم زنی مختصری در متن مرغابی وحشی و با حداقل تغییر در چیدمان صحنه نسبت به اجرای مرغابی وحشی و حتی نحوه بازیگردانی او به روی صحنه رفت تا بازگشت نادر بازگشتی رویایی و در خور نام برهانی مرند نباشد. البته با توجه با فجایعی که در سالن های تاتر روی صحنه خلق می شود اثر او جای گفتگو دارد و دیدنی است.
بخش دوم درباره اجرا:داستان «هدویگ»
شخصیت اصلی:
هدویگ، زنی نابینا که با چالشهای زندگیاش روبروست و از طریق نوشتن داستانهایش، دنیای
... دیدن ادامه ››
درونیاش را به تصویر میکشد.
مراسم اهدای جایزه:
در این مراسم، هدویگ به عنوان یکی از برگزیدگان حضور دارد و فرصتی برای بیان رنجها و رازهای خانوادگیاش پیدا میکند.
رنجها و رازها:
خانواده:هدویگ از مشکلاتی که در خانوادهاش تجربه کرده، از جمله نادیده گرفته شدن و عدم حمایت، صحبت میکند.
زخمهای عاطفی:او به زخمهای عمیق روحیاش اشاره میکند که ناشی از فقدان و ناامیدی است و چگونه این زخمها بر زندگیاش تأثیر گذاشتهاند.
نویسندگی به عنوان درمان:
هدویگ با قلم خود، نه تنها داستان زندگیاش را روایت میکند بلکه به نوعی به درمان زخمهایش میپردازد. نوشتن برای او یک وسیله برای ابراز احساسات و کاوش در دنیای درونیاش است.
این اجرا نمایانگر قدرت نوشتن و هنر در مواجهه با چالشها و رنجهای زندگی است. هدویگ به دیگران نشان میدهد که چگونه میتوان با وجود مشکلات، به جستجوی حقیقت و معنا در زندگی ادامه داد. داستان هدویگ نه تنها داستانی درباره یک زن کمبینا است، بلکه داستانی از تابآوری، امید و قدرت بیان شخصی است که میتواند به دیگران الهام ببخشد.
دلایل عدم کشش نمایش برای من به عنوان یک مخاطب
معظل نمایشنامه:
1.تکرار مضامین و داستانهای مشابه میتواند باعث خستگی مخاطب شود. نمایشنامه ای که به یک الگوی ثابت پایبند هستند، کمتر جذاب به نظر میرسند.
2. کمبود تعلیق و هیجان:
در بسیاری از نمایشهای رئالیستی، کمبود عناصر غافلگیرکننده یا تعلیق باعث میشود که داستان پیشبینیپذیر و کسلکننده به نظر برسد.
3. شخصیتهای عادی:
شخصیتهای معمولی و بدون ویژگیهای خاص میتوانند جذابیت کمتری برای مخاطب داشته باشند، چرا که مخاطب به دنبال قهرمانان و شخصیتهای خاص است.
4. عدم تنوع در روایت:
در نمایشهای رئالیستی، ممکن است تنوع در روایت و سبکهای داستانگویی کمتر باشد که میتواند باعث کاهش جذابیت شود. نادر برهانی تمام تلاش خود کرده است تا با روایت داستان از اشخاص دیگر و یا همسان سازی زمان گذشته و حال تنوعی در نمایشنامه ایجاد کند که بی تردید کافی نیست.
اما مهمترین نقطه شکست این اثر در اجرا بی تردید بازی ها و انتخاب بازیگان است:
نقطه قوت بازیگران و درست ترین بازی بی تردید بازی درخشان امین میری است
علتهای بازی خوب ، روان و مسخ کننده امین میری
1. درک عمیق شخصیت:
امین به خوبی با ابعاد شخصیت خود ارتباط برقرار میکند و انگیزهها، احساسات و پسزمینههای آنها را درک میکند
2. تمرین و آمادهسازی:
تمرین مداوم و آمادهسازی دقیق برای نقش، باعث شده تا امین به تسلط کافی بر روی دیالوگها و حرکات خود دست یابد
3. توجه به جزئیات:
میری به جزئیات کوچک در اجرا توجه میکند، از جمله حرکات بدن، تن صدا و حالات چهره که میتواند تأثیر زیادی بر روی باورپذیری شخصیت داشته باشد. و مرد کست خورده رو به زوالی به مهندسی شده به روی صحنه می برد
4. احساسات واقعی:
- توانایی امین در انتقال احساسات واقعی و عمیق به مخاطب، باعث میشود که تماشاگران با شخصیتها او ارتباط برقرار کنند.
اما در نقطه مقابل رحیم نوروزی تمام زحمات یک گروه را به باد داد و توانست با ارائه حداکثری یک بازی بی کیفیت اجرا را کسالت بار و خسته کننده برای دیدن کند. و درنهایت تداعی کننده سریال پس از باران برای من بود
بررسی ضعف های همیشگی رحیم نوروزی
1. عدم تمرین کافی که احتمالا بر اثر غرور کاذب بازیگر پدیدار شده است
مشخص است که نوروزی به اندازه کافی برای نقشهای خود تمرین نکرده است. تئاتر رئالیستی نیاز به دقت و توجه به جزئیات دارد و دست های او کاملا از رده بازی خارج است و نمی داند با آنها چه کند
2. درک درست و عمیق شخصیت:
نوروزی هیچ ذرک و شناخت درستی از منظر روانشناختی و جامعه شانسی از شخصیتهای خود ندارد، و نمیتواند احساسات و انگیزههای آنها را به درستی به مخاطب ارائه دهد.
3. تکیه بر تکنیکهای سطحی و قدیمی:
استفاده از تکنیکهای بازیگری سطحی و غیرواقعی میتواند باعث شود که اجراها بیروح و غیرقابل باور به نظر برسند. و بعید است که نوروزی با سبک هایی مانند تکنیک چوبک آشنا باشد و در فضای نیمه کار استانیسلاوسکی و یا ادوار ابتدایی متد اکتینگ به شدت گیر افتاده است. و یا اگر سبک های جدید را می داند توانایی اجرای آنها را ندارد
4. عدم تمرکز بر جزئیات:
- در تئاتر رئالیستی، جزئیات کوچک میتوانند تأثیر زیادی بر اجرا داشته باشند. عدم توجه به این جزئیات میتواند باعث ضعف در بازی شود. نوروزی حتی در کنترل زاویه دید خود به بازیگران دچار اشتباهت فاحشی است
5. فشار روانی:
فشار برای ارائه یک اجرای بینقص میتواند بر روی بازیگران تأثیر منفی بگذارد و باعث کاهش کیفیت بازی آنها شود. و مشخص است نوروزی هر آنچه را داشته رو کرده است اما....
دیگران بازیگران در میانه ای بین امین میری و رحیم نوروزی در نوسان هستند.
کارگردانی این نمایش
کارگردانی در تئاتر رئالیستی نیازمند مهارتها و درک عمیق از جزئیات است.
1. درک عمیق متن
تحلیل متن: کارگردان باید متن را به دقت تحلیل کند و به درک عمیقی از شخصیتها، تمها و ارتباطات بین آنها برسد. و چون نویسنده و کارگردان اثر نادر است و دغدغه های اجتماعی فراوانی دارد بی تردید در این مهم درخشان است
2. انتخاب بازیگران:
انتخاب بازیگران مناسب: انتخاب بازیگرانی که توانایی درک و تجسم شخصیتها را دارند. و نادر برهانی با نتخاب رحیم نوروزی در این بخش عملکرد مناسی نداشته است و حتی بازی ذرخشان امین میری نمی تواند به طور کامل ضعف رحیم نوروزی را پوشش دهد
3. طراحی میزانسن ها: نادر برهانی توانسته با ایجاد فضایی سیال در دو فرم میزانسن های مثلثی و سینوسی بسیار چشم نواز ساختار حرکتی بازیگران خود را مدیریت کند
کارگردانی نمایش رئالیستی نیازمند ترکیبی از مهارتهای هنری و مدیریتی است. کارگردان باید بتواند به بهترین نحو ممکن داستان را روایت کند و تجربهای واقعی و جذاب برای تماشاگران ایجاد کند. که برهانی در این امر تخصص کامل دارد
طراحی صحنه: در تئاتر رئالیستی باید به گونهای باشد که واقعیت را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد و با المان هایی برای باز نمایی فضا در آ، ن باشد که به شناخت زمان، مکان جایگاه اقتصادی، سیاسی و ... تاکید کند. در سالن های ما نمی توان به این موارد به صورت دقیق پرداخت چرا که سالن دو اجرا یا بیشتر هستند و تنها دغدغه گروه چیدمان و جمع کردن دکور برای اجرای گروه های دیگر است به قول پیام فروتن طراحی صحنه در ایران مرده است و تنها چیدمان صحنه داریم
طراحی لباس، نور، گریم و.... عناصر دیگر نیز مهم است و فکر می کنم نوشتار من طولانی شده است
در نهایت دیدن این نمایش با نام و کارگردانی نادر برهانی مرند قطعا برای مخاطب خاص خوهد بود
با احترام
مسعود طیبی
کارگردان و مدرس دانشگاه