در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نیما کرباسی زاده درباره نمایش تانگوی تخم مرغ داغ: "ما نویسنده‌ایم، یعنی احساس، تخیل، اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختل
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:00:28
"ما نویسنده‌ایم، یعنی احساس، تخیل، اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختلف می‌نویسیم و منتشر می‌کنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشته‌مان – اعم از شعر یا داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمهٔ آثار دیگر نویسندگان جهان – آزادانه و بی هیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانه‌ای، در صلاحیت هیچ کس یا نهادی نیست. اگرچه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه دربارهٔ آنها بر همگان گشوده‌است..."



همین ابتدا و با کمال صراحت میگویم : "من نه آثار اکبر رادی را دوست دارم و نه کارگردانی هادی مرزبان را، اما حتما در چند اجرای باقیمانده این کار را تماشا ... دیدن ادامه ›› خواهم کرد"

1- سالها پیش (حدود 13 سال پیش) که تازه به صورت جدی تئاتر رفتن را شروع کرده بودم ، چندین اثر از آثار اکبر رادی را در تئاترشهر تماشا کردم : آهنگ های شکلاتی ، ارثیه ایرانی ، مرگ در پاییز ، ...
هیچکدام را دوست نداشتم .
آن زمان هنوز رادی زنده بود و من جوانی سیاست زده و پرشور ...
بعدها چند اثر از کارهای رادی را با کارگردانی مرزبان در تالار وحدت با دوست بسیار عزیزی تماشا کردم که کارهای رادی را میپسندید ، اینبار بیشتر از کارهای او بدم آمد و مطمئن شدم که هرگز هیچ کار دیگری از این نویسنده و این کارگردان نخواهم دید .

2- بعد از مرگ رادی ، بیشتر او را شناختم . بیشتر از گذشته با تفسیرهای برون متنی کارهایش آشنا شدم و بیشتر از قبل زندگینامه اندوهناکش و استقامت بی مانندش را بر حفظ سنت نمایشنامه نویسی ایرانی در سالهای برهوت فرهنگ ایران شناختم و برای شخصیتش احترام قائل شدم . اکنون هربار که شهر زیبای رشت را زیر باران ، نمناک میبینم ناخودآگاه اکبر رادی را در حال پرسه زدن در خیابانهای زیبای این شهر رویایی حس میکنم. متن هایش را با تفسیرهای برون متنی البته و فقط در زمان نگارش آنها-نه امروز- تحسین میکنم ولی بازهم سالهاست که اجرایی از کارهایش را ندیدم و نخواهم دید .

3- مساله امروز من نمایشی از رادی با کارگردانی مرزبان نیست . نمایش کند است ، فاقد پیچیدگی فرمی و محتوایی است و در بیان زیادی صریح است ، خوب باشد! من امروز با "سانسور" مشکل دارم .

4- سالهاست که با تلاش روشنفکران "کانون نویسندگان"حقیقت سانسور افشا شده است . اگر کانون به انحراف رفت ، اما تفکر "زشت بودن سانسور" در روشنفکران ما بیش از پیش ماندگار شد.
سانسور بد است
سانسور ضد فرهنگ و غیرانسانی است
سانسور حرمت هنر ، اندیشه و انسان را به لجن میکشد
کسی که سانسور میکند حقیر است و خشن
کسی که سانسور میکند بی اخلاق است و بی مغز
سانسور زبان فارسی را در 50 سال اخیر تهی از محتوا و فقیر کرده است
سانسور اوج رذالت نوع بشر است در عرصه فرهنگ
سانسور ...
من به این گزاره ها ایمان دارم .

5- "تانگوی تخم مرغ داغ" را میبینم به یاد گلشیری که سانسور را تلطیف کرد، به احترام بیضایی که سانسور را تحقیر کرد ، به احترام دولت آبادی که"زوال کلنل" اش را نماد سانسور کرد ، با نگاه به شاملو که سانسور را زندگی کرد ، با سلامی دوباره به سیمین دانشور ، به آذین ، سیاوش کسرایی و ...
اگر آنان گفتند که "ما نویسنده ایم" ، امروز با صدای رسا باید گفت که "ما تماشاگران تئاتریم" ...
"یعنی باید احساس، تخیل، اندیشه و تحقیق هنرمندان خود را به اشکال مختلف بخوانیم و تماشا کنیم . حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که آثار فرهنگی هنرمندان میهن ذوستمان آزادانه و بی هیچ مانعی به دست ما برسد..."

من ، با نگاهی به ایده جاودان روشنفکران "کانون نویسندگان" ، برای اعلام مخالفت خودم از نظر اخلاقی با سانسور ، در اولین فرصت ممکن به تماشای این نمایش خواهم نشست .
کاملا درسته
قابل توجه کسایی که توجهشون فقط به اینه که فلان فیلم یا نمایش بازیش خوب بوده یا کارگردانیش و غیره
به طور مثال اگه این نگاهای سطحی به بررسی عمیقتری تبدیل بشه مطمئن باشید فیلمهای اون مردک متملق پنجاه ملیون هم نمیفروشه
۲۵ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید