در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مفیستو برای همیشه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:43:02
امکان خرید پایان یافته
۱۷ فروردین تا ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
۲۰:۴۵  |  ۱ ساعت و ۵۰ دقیقه
بها: ۷۰,۰۰۰ تومان
نمایش مفیستو برای همیشه نوشته‌ی تام لانوی اقتباسی آزاد از مفیستوی کلاوس مان می باشد. بعد از تغییر حکومت، حاکمان جدید هنرمند قدیمی را مجبور به استعفا کرده و به کرت کوپلر پیشنهاد مدیریت می دهند تا تئاتر را در دستان خود بگیرد.0 سرانجام ِ کرت کوپلر بزرگ و بزرگترین گروه تئاتر آلمان چه می شود؟

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل لوشاتو، بعد از تقاطع رازی، بن بست زیبا، عمارت سیمرغ

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چه عمارت با شکوهی است...
یک نمایش دوست داشتنی با بازیهای نسبتا خوب، کورت کوپلر، ژنرال هرمان، مادر و حتی وزیر تبلیغات، شخصیت های نمایش همگی برای ... دیدن ادامه ›› من قابل باور بودند و می‌توانستم درکی از آنها پیدا کنم البته با احترام به استثنا آنجلا که خیلی اجرایش را دوست نداشتم.
تئاتر به مثابه امر سیاسی در نظر گرفته می‌شود و کوپلری که برای حفظ تئاتر و حتی نوعی مبارزه دستان دشمن را می‌فشارد و از طرف دوستانش به سازشگری متهم می‌شود، در حالی که اغلب دوستانش کنش دیگری دارند، فرار می‌کنند، زندان می‌روند، کشته می‌شوند و ....
در واقع نویسنده اثر به دنبال آن است که نقش هنرمند در مواقع بحرانهای اجتماعی و سیاسی چیست؟ رابطه قدرت سیاسی و تئاتر چگونه است؟ هنگام تحمیل قدرت آیا مقاومتی وجود دارد؟ مقاومت چگونه باید باشد؟ و ...
در حقیقت رویکرد این نمایش و این متن بیشتر رویکرد شکل دهی (هرچند از رویکرد بازتابی گسسته نیست) است که در بین مارکسیستها و نئومارکسیستها رواج داره و هنر به مثابه یک ایدئولوژی سعی در روشنگری و نقد داره و در خدمت جامعه می‌داند هرچند که ممکن است خود به سلاحی وحشتناک در دست دشمن تبدیل شود...
روند فرسایش کورت را دوست داشتم با آنکه اثر مکتوب را خوانده بودم خیلی از صحنه ها برای من تداعی کننده مرگ مولفی بود که خودم در ذهنم ساخته بودم.نکته دیگر که خیلی مهم است، مخاطب ایرانی عادت به نشستن طولانی بر جایگاه و تماشا ندارد و اغلب سلیقه ای فست فودی پیدا کرده است اما این نمایش به خوبی میتواند تماشاچی را بر صندلی نگه دارد، از لحاظ من با توجه به متن اصلی نمایش حتی میتوانست طولانی تر باشد، صحنه باغ آلبالو یکی از مهمترین پرده های نمایش است که به گمانم به دلایل مشخصی تعدیل شده است.
واقعا جایگاه این نمایش در این سالن نیست و گویی یک خانوار ۱۵ نفره در اتاقی ۲۴ متره زندگی می کنند، و امیدوارم این نمایش را در سالن بزرگتری بازهم مشاهده کنم.
نکته پایانی رورانس طولانی است و تقدیر و تشکر زیاد دارد، سپاس از تمامی عزیزان دخیل در این نمایش به امید اجراهای بیشتر.
گفتم خوشت میاد ??
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
سحر بهروزیان
چشم کلاً که به سیاست هم علاقه دارم حتماً دوست خواهم داشت!
سلامت باشید، مشتاق خواندن نظرتان میمانم
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
سحر بهروزیان
چشم کلاً که به سیاست هم علاقه دارم حتماً دوست خواهم داشت!
سحر جونم من برعکسِ شما اصلا شعور سیاسی ندارم و اصلا روحیاتم با سیاست سازگار نیست و درگیرش نمیشم
ولی مفیستو هیچ اضافاتی نداشت و بشدت آدمو همراه می‌کرد و حتی تمِ سیاسی‌ش منو جذب کرد .. اصیل بود
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

حیف از این نمایش که با سالن نیمه خالی اجرا شود، لطفا در برنامه های خود جایی برای آن خالی کنید.



فولکس،لادا، پیکان، پراید…
شور اشتیاق ... دیدن ادامه ›› فهم آموزش،،،،استعداد،،،، یا همراهی قدرت؟؟؟
آشنا پنداری دردناک همیشگی


مفیستو یا فاوست؟! مسئله من این است!!!
شیطان که قطعا برای همیشه باید باشد تا توازن انتزاعی خیرو شر در جهان حفظ شود اما وسوسه فاسوتی انسان هم تا همیشه هست؟!
بنظرم البته که آن هم باید باشد، فاوست به شکل‌های مختلف در گذر زمان ثبت شده‌است. فاوست و صفت آن فاوستی، اغلب توصیف موقعیتی است که در آن فردی جاه‌طلب به منظور رسیدن به قدرت و موفقیت دست از اخلاقیات می‌کشد. پس مفیستو بدون فاوستها و متقابلا فاوستها بدون مفیستو تعریف شدنی نیستند.
نمایش با شعارزدگی گل درشت آزاردهنده ای در بده بستان ایدولوژیک افراد حاضر در جلسه تمرین نمایش،هملت، آغاز میشود، جایی که هملت خیانت مادر را نه از سر شور و شهوت بلکه کاملا خردمندانه و آگاهانه توصیف میکند و از این لحظه ناگهان با اعلام پیروزی حزب فاشیست در انتخابات ورق برمی گردد، یعنی شعارهای گل درشت سیاسی وارد زندگی مردم میشود و دیگر فقط آزاردهنده نیستند بلکه خود خود زندگی می شوند!

بازیگر مشهور (فاوست داستان): به خیال مقاومت و حفظ سنگر با شیطان دست میدهد و در بدترین عقوبت انسان یعنی دیدن سقوط و مرگ و زجر عزیزان تا همیشه گرفتار میشود،

(سیکل باطل خودفروشان هنربند ایدولوژی دولتی بشدت آشنای این روزهای سلبرتی های وطنی که فاصله قله های محبوبیت و دره های منفوریت را دائما در حال پیمایش هستند! به قیمت رفاه مادی؟! فروش روح آیا؟؛)

ویکتور: مقاومت با نتیجه محتوم شکنجه، زندان و اعدام، قابل پیش بینی و درک.(علت اصلی نبود ویکتورها کنار ما)

نیکلاس: رفیق سابق و دشمن بینای الان! مرگ فقط مرگ، بریدن از ایدولوژی؟ حاشا و کلا! مرگ سریع و بی قید و شرط،( فکر کنم اوایل دهه شصت نیکلاسها کلا تسویه شدند، البته تک و توکی هم جان بدر بردند که قطعا با رونمایی از خود به نیکلاسهای قبلی پیوستانده میشوند)
مادر: میانداری عامیانه با ریشه انفعال برای حفظ حداقلها در نتیجه از دست رفتن خود و همه چیز و همه چیز و همه چیز

هنرپیشه فراری کلارا: پایبندی به اصول در جایی که خودت هیچی، مصاحبه، تلاش و امید در باتلاق!!!

هنرپیشه باسواد بازگشته از تبعید: موجودی در حال استفراغ ابدی

دختر تازه کار هنرجوی جوان: ناامیدی از مراد و استاد و بت، گره زدن باد، خانه ساختن روی آب، یاس آشنای همیشگی

لیستی تا همیشه سیاهه ای ناتمام فهرستی بی پایان،سرگذشتی بی حقی از انتخاب، دوباره و دوباره و دوباره
آقای کارآمد عزیز سپاس از شما که وقت گرانمایه خودتونو به ما دادید و افتخار لذت بردن از هنر رو به همچنین .
انشالله با تلاش و یاد گیری بیشتر مدیون شما دوستان اهل هنر نشیم .

کسی تنهایی یک مرد شاعر را نمی فهمد
و جاده وسعت درد مسافر را نمی فهمد

دوباره وقت رفتن می شود کوچ پرستوها
و حتی آسمان مرغ مهاجر را نمی فهمد

پر از شک و یقینم ... دیدن ادامه ›› بی تو ایمانی نخواهم داشت
خدا حرف دل این نیمه کافر را نمی فهمد

خیابان ها و ماشین های سر در گم نمی دانند
که دنیا درد انسان معاصر را نمی فهمد

چراغ سبز یا قرمز چه فرقی می کند وقتی
سواره خط کشی قلب عابر را نمی فهمد

حضور حاضر غایب که می گویند یعنی من
غریب افتاده ای که جمع حاضر را نمی فهمد

نمی خواهد بپرسی حال و روز واژه هایم را
کسی تنهایی یک مرد شاعر را نمی فهمد

سید علیرضا جعفری
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
دمت گرم شادانم نمودی♥
بازی وزیر فرهنگ و ایضا وزیر تبلیغات از بهترینها بود
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
محمد کارآمد
علی جان دیشب شب لذت بخشی برای من و همسرم بود، ممنون از مخاطب مداری و تلاشتون، ایراداتی در کار بود که الان صلاح ندیدم تا تمام نشدن اجرا به آنها اشاره کنم، چون اعتقاد دارم کلیت نمایشتون انقدر ...
سایه همه دوستان مستدام باشه بر هنر و سلامتی همه و توفیق یادگیری برای ما ????
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ویکتور: این همه نفرات از کجا میاد

نیکلاس: کجاش رو دیدی، با این همه رسوایی، با این همه آشفتگی سیستم، با این روشنفکرهای فاسد که فقط به فکر منافع ... دیدن ادامه ›› خودشونن
دارن خون مردم رو می ممکند، مردم می بینند می دونند اینا خود فروخته اند

ویکتور: آروم تر پسر جون بهتر نیست به جای قربانی کردن آدم های ضعیف به خودمون نگاه کنیم و مشکلات رو بپذیریم

نیکلاس: آدم های ضعیف
اونا در سطح بین المللی شهره اند، زناشون پشت سر هم دارن بچه میارن، به دیدن خون به بوی خون عادت کردند
اگر زودتر یه فکری به حال خودمون نکنیم، اینا انقدر قدرت می گیرن که همه مون رو با خاک یکسان می کنند

سپهر عزیزم هنوز نمایش ها رو ضبط میکنی?❤️
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
ماهرو رستمی
سپهر عزیزم هنوز نمایش ها رو ضبط میکنی?❤️
وقت بخیر و درود به شما که افتخار لذت از هنر رو با تماشای ما به ما دادین
و یاد میگیریم و تلاش میکنیم برای بهتر شدن و مدیون نگاه پر از هنر شما نبودن

آه ساعت ۱۲:۰۱
صبح اول ژویٔن ۱۹۷۶
شما که بعد از
مردن ما
به دنیا می آیید !
ما در این لحظه می دانستیم

#ریچارد براتیگان
که هستیم
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید