فیلم سرخپوست از خیلی جهات برایم خاص بود , حضور نوید محمدزاده از یک طرف و امکان مقایسه فیلم با فیلم متری شیش و نیم, دیگر فیلم هم زمان این آرتیست دوست داشتنی از یک طرف و بطور اخص بواسطه تعریف و تمجبد مسعود فراستی از فیلم سرخپوست این فیلم را بصورت مشخصی تحت تاثیر قرارداده بود.
با شروع فیلم در سالن نمایش شماره ۱ باغ کتاب و دیدن صحنه ای ابتدایی , باران و ابر و سپس قلعه ای که زندان و محل اتفاقات بعدی داستان بود بلافاصله از زمان و مکان جدا شدم و احساس کردم در اواخر دهه ۹۰ میلادی در یک سینما در شهر سیاتل آمریکا مشغول دیدن یک فیلم ساخته یکی از نام آوران سینمای جهان هستم لیکن آرتیست های آن همه فارسی صحبت میکنند و لوکیشن آن قلب تپنده ما ایران است . مغرور و سرمست شدم
بی شک بازی استثنایی نوید محمد زاده با آن گریم جذاب, همراه با سایر آرتیست های نام آور که همگی در درخشش و به ثمر رسیدن شخصیت سرگرد نعمت جاهد سهم به سزایی داشتند در کنار فیلم برداری بسیار آرام بخش و هموار فیلم بخش عظیمی از موفقیت فیلم را رقم زده لیکن برای خالق این اثرنیما جاویدی میبایست ساعت ها ایستاده دست زد و از اینکه یک هم وطن جوان توانایی خلق داستان پرکششی که با تمام فوت و فن های یک فیلم تراز اول بین المللی را دارد به خود بالید.
امروز بعنوان یک منتقد مردمی که مخاطب مستقیم سینماست احساس میکنم در سال ۱۳۹۸ شاهد قشنگ ترین داستان جذاب چند دهه ی اخیر سینما ی ایران در فیلم سرخپوست اثرنیما جاویدی بودیم
همانطوریکه در همین سال شاهد موثر ترین فیلم چند دهه ی اخیر سینما ی ایران در مورد معضل اجتماعی اعتیاد , در فیلم متری شیش و نیم سعید روستایی(صد
... دیدن ادامه ››
البته پس از شاهکار قبلی اش) بودیم , بنظر نمی رسد عمق کار روستایی در این فیلم که به بررسی عامل اصلی انگیزش یک قاچاقچی شیشه پرداخته در هیچ نمونه ای دیگری, حتی غیروطنی دیده شده باشد.
احسنت به تمام عوامل این دو فیلم