- علاقهمند به اجرای داستان صوتی!
نمایشنامه خوانی!
داستان نویسی!
کتابخوانی و تماشای تاتر
کانال تلگرم من:
https://t.me/ibsenbahman
تاتر های محبوبم را نمایشنامه خوانی می کنم
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
از آنجا که در حال تمرین روی اجراخوانی هدا گابلر هستیم، به دوستان پیشنهاد دادم برای آشنایی بر تفکرات هنریک ایبسن ، بهتر است به دیدن پر اجرا ترین نمایشنامه ی این نمایشنامه نویس شهیر برویم،
خانه عروسک یا عروسکخانه دیدگاهی کاملا اومانیستی دارد تا فمنیستی ، نورا در طول نمایش سه شخصیت یا سه حس متفاوت دارد ، ابتدا جهل و عاشقی ، دوم ترس و تفکر، سوم آگاهی و غرور.
بازیگر نقش نورا هلمر واقعا غالی بود که می توانم به زرس قاطع بگویم از بقیه اعضای گروه یک سر و گردن بالا تر بود .
بازنویسی این نمایشنامه ، خوب بود اینکه دیالوگ های این نمایشنامه در آخر داستان خلاصه نشود خیلی مهم بود . در کل نمره ی قبولی می گیرد و به همه ی دوستان پیشنهاد می کنم این نمایشنامه را ببینند
این سبک تاتر چندان محبوبم نیست اما با توجه به اینکه نمایشنامه های شکسپیر مرجع هستند و باید هر اجرا را ازش دید به دیدن این تآتر رفتم
معمولا برای هر اقتباس باید دلیلی وجود داشته باشد، اما بعید می دونم تم فوتبال به شاه لیر دلیلی بیشتر از شیر یا خط باشد . داستان خوب روایت شد . طنز های ریز به موقع بود . بعضی بازیگران خیلی خوب بودند . کارگردانی هم قایل اعتنا بود .
در کل از آن تاتر هایی است که دیدنش پیشنهاد می شود
شما بهنام عزیز تماشاگر سخت گیر و دانایی هستید و همین که شاید در این فضای عجیبی که برای کارمان ایجاد شده کمی رضایت دارید افتخار بزرگی ست .
تلاش میکنیم بهتر باشیم و کیفیت کار رو لحظه به لحظه بیشتر کنیم . سپاس از حضور گرانقدر تون .
نمی دانم سایت مشکل داشت یا مشکل دیگری بود، در زیربنا نوشته بودند ساعت دوازده ظهر سایت برای خرید باز می شود. ساعت دوازده دیدم تامری دارد که نخیر آغاز فروش یک ساعت دیگه هست . به کارهای دیگر مشغول شدن و بعد از نیم ساعت به سایت سر زدم دیدم باز شده و نود درصد از بلیط ها فروحته شده . و متاسفانه بلیت را در آخرین ردیف گرفتم.
اما در مورد نمایش، نمایشنامه را نخوانده بودم و ایده ای راجع به وقایع نداشتم، تا بحال فکر می کردم کاظم سیاحی یک بازیگر خیلی معمولی باشد ، اما چنان در بحر نقشش فرو رفت که به تمام معنا کارکترش باورپذیر شد، ستاره هم که همیشه خوب است . اما از مجتبی پیرزاد توقع بیشتری داشتم.
عجب طراحی صحنه ای، یک اتاق محدود روی سن، . شاید اگر کمی کاغذدیواری رنگ و رو رفته بود حس محیط بهتر می بود . اما در کل باید به طراح صحنه احسنت گفت .
نمایشنامه خیلی جذاب بود یه عالمه هیجان داخل یک اتاق دیالوگ ها خیلی واقع پذیر می بود و تغییرات حس کم کم رخ می داد .
در مورد کارگردانی خیلی نمی توانم نظر بدهم، چون نمایشنامه را نخوتندم و بازیهای خوب ممکن است ضعفی( اگر وجود داشته باشد) را ماسک کند.
نمایشنامه را در آغاز اجرای این نمایشنامه تهیه کردم و خواندم، کار جذابی از برتولت برشت ، به دلیل گرفتاری های شخصی در زمینه ی اجرایم( باغ آلبالو) و طولانی بودن زمانش، چندان رفتن و تماشا نمی یافتم. بالاخره تنهایی در روزهای پایانی بلیط گرفتم و به تماشا نشستم.
انتظار یک تاتر فرم و تا حدودی خسته کننده را داشتم ، از بخت خوب میزان فرم( حرکات موزون) حداقلی بود و بیشتر روی داستان متمرکز شده بود از این رو گذشت قریب به سه ساعت را اصلا نفهمیدم.
بازی استاد آییش عالی بود اما می توانم بگویم با بازی اش در سقراط تفاوت چندانی نداشت. شایدتوقع من از استاد آییش بیش از باقی بازیگران باشد . صدف اسپهبدی دارد تلاش می کند که بتازد . امیدوارم این قدر اسم او را در تاتر بشنیوم که تبدیل به یک سوپر استار شود . شهروز دل افکار هم با اینکه نقش محدودی داشت دوست داشتنی بود .
بالکل تاتر خوبی بود، نمایشنامه عالی، بازی ها قابل اعتنا ، وفاداری به متن ، کارگردانی با وجود اندکی ضعف هایی که داشت قابل قبول و حرکات موزون جمعی تا حدودی نا همگون بود.
اجرای دیگری از این نمایش را دیده بودم . دوست داشتم به همراه یکی از دوستان که این تاتر رو ندیده بود و به اتفاق اثر دیگری از مارتین مک دونا را به اتفاق اتود کلاسی زده بودیم ببینم. متاسفانه وقتش برای سه شنبه هفته ی آتی باز شد که متاسفانه نمایش امروز آخرین اجرایش است.
اول اینکه پیشنهاد می کنم اگر شخصیت های سه خواهر چخوف را نمی شناسید ، دور این تاتر رو خط بکشید. نمی دانم چقدر به متن استاد چرمشیر وفادار بودند . نکته مثبت و منفی کم نداشت . ببازیگر ایرینا خوب بود . راوی هم اکت های ضعیفی داشت . زمانی رو به تماشاچیان بود ولی برخی مواقع مانند یک نابینا نگاه می کرد . اینکه داستان سه خواهر را شانزده کارکتر یکهو بشود چهار کارکتر جالب بود . اما بالکل تاتر دندان گیری نبود .
انگیزه رفتن من به این تاتر کنجکاوی بود، چرا که تصور می کردم چطور از یک نمایشنامه ی دو نفره که کلش دو نفر نشسته و با هم دیالوگ می کنند، یک اجرای جذاب می توان در آورد . پیش از آمدن به این نمایش تعجب کردم که نعداد آدم های نمایشنامه دو تا بود، اما در مشخصات نوشته بود چهار تا، امیدوار بودم که وسط نمایش پشیمان نشوم .
با شروع نمایش میزانسن جالبی دیدم ، دو نفر رو به تماشاچیان بودند ولی با هم گپ می زدند، اینکه شخصیت ها جایشان عوض شود، یا اینکه شخصیت ها تکثیر شوند ایده ی جالبی بود. در واقع کنش( اکت) جالبی به نمایش داده بودند و متوان گفت نمایش عمق پیدا کرد .
کارگردانی خوب و خلاقانه بود، بازیگری طاها محمدی عالی بود ، چه در نقش کمیسر و چه در نقش خبرچین، بازیگری باقی دوستان هم خوب بود. اگر با پرفورمنس ، متن از ذهنتان خارج نمی شود، من این نمایش را به شما پیشنهاد می دهم.
سپاس از شما و ممنونم بابت نظراتی که ارائه دادید.
خرسندیم که از بخشهایی از نمایش رضایت کامل و کافی داشتید.
ممنون میشیم که نمایش ما را به دوستانتون پیشنهاد بدین.
عادت دارم که پیرنگ نمایشنامه را پیش از رهسپاری و تماشا نگاهی بیاندازم . کلی توی سایت های انگلیسی زبان گشتم تا اسم تانر و پلات آن را پیدا کنم ، یا نبود و یا خیلی جزیی بود. به نظر آمد که این تاتر با بایکوت ( در ینگه ی دنیا) سانسور شده . توی چند سایت فرانسه زبان با کمک گوگل ترنسلیت پیرنگ را خواندم . به نظرم موضوعش عجیب نیامد، پس خرق عادت کردم نمایشنامه را تهیه کردم و خواندم. در واقع موضوعی که جلب نظر می کرد این بود که آزادیخواهان فرانسه را همان مقدار ( یا حتی بیشتر) جنایتکار نشان می داد که حکومت دست نشانده ی ویشی.
اما نمایش
حذف کردن ژان و دادن دیالوگ های او به کانوریس کار سختی بود که فکر می کنم از پسش بر نیامدند.. از دیدگاه دراماتوروژی و کارگردانی کار خوبی بود، اما عالی نه . بازی ها به غیر از یک بازیگر ، قابل تامل و خوب بود . رویهم رفته تماشای آن را پیشنهاد می دهم . هم موضوع جالبی دارد و هم پرداخت خوبی انجام شده .
خسته نباشید به بازیگران، واقعا اجرای سختی برای بازیگران بود . مرتب کارکتر عوض کردن، اکت های بدنی سخت و تغییر در لحن دیالوگ، چالشی بود که تقیریبا اکثر بازیگران از آن سرامد بیرون امدند. . طراحی صحنه قابل قبول و کارگردانی هم خوب بود . درواقع حجم نمایش کمی طولانی بود که باعث می شد شوخی ها هم به نوعی تکراری شوند .
مدت های مدیدی بود تاتری با این کیفیت کارگردانی ندیده بودم . بازی گرفتن عالی از بازیگرانی که نام آشنا نیستند (حداقل برای من) خفظ میزانسن و دراماتوروژی عالی . واقعا دست مریزاد به آقای ارجمند
خوب امشب مهمان دکتر نوید عسگری بودیم . یک تآتر تخت حوضی که دو کاراکتر سیاه داشت
اصولا من اگر بخواهم تخته حوضی نگاه کنم یا آثار استاد بیضایی را نگاه می کنم و یا آثار استاد امجد اما این تآتر نشان داد که نمایشنامه های دیگران هم می توانند خوب باشد
رنگ و بوی اندیشه ی سیاسی در این تآتر مشخص بود و اینکه دو رفیق همفکر یکی کف خیابان و دیگری در راس دیوان سالاری تلاش کنند تا ساختار سیاسی را به نفع مردم بچرخانند از جذابیت های این نمایش بود .
سپاس فراوان از دکتر نوید عسگری که ما را به دیدن این تآتر دعوت و مهمان کرد
جناب سعیدی عزیز ؛ خانم مشفق از مهمانان عزیز یکشنبه بودند که متاسفانه فرصت نکردند تشریف بیاورند . من برای ایشان بلیط تهیه کرده بودم . با همان بلیط تو این چند روز تشریف میاورند
امشب به تماشای این تآتر نشستم . تنها انگیزه ام نمایشنامه نویس بود . معرفی اش توی ذوق زد ولی اولش بد شروع نشد و کمی ِلذت بردم با گذشت زمان هم بازی بازیگران به نظرم خیلی خوب آمد هم کارگردانی و هم دراماتوروژی. جوری که تعجب کردم که چرا برای این اجرای خوب فقط بیست نفر آمده بودند . واقعا حیف است از دستش ندهید
تمام بار این اجرا را شهروز دل افکار کشید، یک تاتر کاملا معمولی که اگر شهروز نبود یک اثر افتضاح می بود . موومان اول را که دیدم انتظار یک تاتر مناسب ( و نه عالی ) را داشتم ، اما هر موومان بدتر از قبلی . پر واضح است که نویسندگان جوان بایست بدانند که هر در هم آمیزی و هر شلختگی در نقل روایت داستان اسمش خلاقیت نیست
اینکه با حداقل امکانات بتوانیم یکی از بهترین های بهرام خان بیضایی را به تصویر بکشیم اگر غیر ممکن نباشد فی الواقع شاهکار است. مسلما این اجرا مانند تمام اجراها بی نقص نیست . اما با توجه به امکانات تصویر خوبی از نمایش استاد بیضایی در ذهم ما حک کردند. بازیگران جوانی که اگر تداوم داشته باشند هر کدام می توانند آینده ای روشن داشته باشند و اما کارگردان که درک خیلی خوبی از عمق نمایشنامه ی آرش داشت .
امیدوارم که آقای علیشیری در اینده با امکانات بیشتری و در سالن بهتری ، دیگر نمایشنامه های بهرام خان بیضایی را به صحنه ببرند.
رضا کیانیان مثل اکثر اوقات عالی بود. شهروز دل افکار نشان داد که آینده ای درخشان دارد . اما واقعا نمی دانم این که یک بازیگر اروپایی و تا حدود زیادی آماتور را استفاده کنند "شو " بود؟ یا از پیش شرط های تهیه کننده؟
نه می توان تاتر پرفورمنس اسمش را گذاشت و نه درام قوی در آن شکل می گیره . یه ملغمه ی ناقصی از هردو. اگر کسی کم تاتر دیده باشه و بخواهد ادای فرهیخته ها و خاص پسندان را در بیاورد تاتر را ( خیلی ) تعریف می کند . به زبان دیگر بصورت اغراق آمیزی تمجید شده و به قول انگلیسی ها آور ریتد می باشد .
یه نکته جالب
پنج شنبه شب توو سالن تئاتر یکی پشت سرم نشسته بود ک میگفت 10 دیقه از اجرا انسان اسب گذشت زدم بیرون!
فاجعه بود و میخاستم کارگردان رو بعد اجرا خفت کنم ک..
واقعن برام جالب بود ک توو 10 دیقه ب چ جمع بندیی رسیده اونم درباره چ تئاتری! فراستی شاگردش بود!!
توو روحت!! :))
ب چی توجه کردی!
یه نکته جالب
پنج شنبه شب توو سالن تئاتر یکی پشت سرم نشسته بود ک میگفت 10 دیقه از اجرا انسان اسب گذشت زدم بیرون!
فاجعه بود و میخاستم کارگردان رو بعد اجرا خفت ...
😂😂
والا تو ده دیقه اول نهایتا منتظر نشسته رو صندلی تا اجرا شروع بشه انقدر تاخیر داره شهرزاد.
مخصوصا اسب انسان که یکمی طول میکشه تا برات جا میفته چه اتفاقی در حال رخ دادنه. تنها مشکل ده بیست دقیقه اول واضح نبودن صدای بازیگرا تو بعضی از دیالوگ ها بود. و البته که هر کسی سلیقه و نظری داره.