تالار وحدت
تئاترشهر تهران
تماشاخانه ایرانشهر
پردیس تئاتر شهرزاد
تماشاخانه ملک
عمارت نوفل لوشاتو
تئاتر هامون
خانه نمایش دا
تالار مولوی
تالار حافظ
تماشاخانه سنگلج
تماشاخانه هیلاج
تالار هنر
خانه هنر دیوار
مجموعه تئاتر لبخند
بلک باکس ایران مالSB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:21:38
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خیلی قشنگ بر قلمش روح می دمد
جمله جمله خلاقیت به رنگ می دهد
فکرش دقیق روی چهره ی کشیده است
می خندد و قرمز به لب هاش می دهد
رنگ و قلم ، دنیای وارون ، خط خطی
هر کس نداند ، انگ نقاش می زند
او عاشق است ، فانتزیست ، رنگ های سرد
برفی که هست رو دفترش داد می زند
دستش به رنگ ، مدتیست پوست پوست شده
کرم عشق جواب نداده ، باز دیر شده
جمله جمله خلاقیت به رنگ می دهد
فکرش دقیق روی چهره ی کشیده است
می خندد و قرمز به لب هاش می دهد
رنگ و قلم ، دنیای وارون ، خط خطی
هر کس نداند ، انگ نقاش می زند
او عاشق است ، فانتزیست ، رنگ های سرد
برفی که هست رو دفترش داد می زند
دستش به رنگ ، مدتیست پوست پوست شده
کرم عشق جواب نداده ، باز دیر شده
›› خوب
۲ نفر
›› متوسط
›› بد ۱ نفر
›› مفهومی
›› بی مفهوم
›› کامل نیست
›› کامل شود
›› بیت های نامتوازن
›› بیت های متوازن
›› متوسط
›› بد ۱ نفر
›› مفهومی
›› بی مفهوم
›› کامل نیست
›› کامل شود
›› بیت های نامتوازن
›› بیت های متوازن
سارا رضایی، mozhgan143 Hassanzadeh و سمانه کهربائیان این را
پاسخ داده‌اند آرزو نوری، mozhgan143 Hassanzadeh و mahdi این را
امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی قشنگ بر قلمش روح می دمد
جمله جمله خلاقیت به رنگ می دهد
فکرش دقیق روی چهره ی کشیده است
می خندد و قرمز به لب هاش می دهد
رنگ و قلم ، دنیای وارون ، خط خطی
هر کس نداند ، انگ نقاش می زند
او عاشق است ، فانتزیست ، رنگ های سرد
برفی که هست رو دفترش داد می زند
دستش به رنگ ، مدتیست پوست پوست شده
کرم عشق جواب نداده ، باز دیر شده
جمله جمله خلاقیت به رنگ می دهد
فکرش دقیق روی چهره ی کشیده است
می خندد و قرمز به لب هاش می دهد
رنگ و قلم ، دنیای وارون ، خط خطی
هر کس نداند ، انگ نقاش می زند
او عاشق است ، فانتزیست ، رنگ های سرد
برفی که هست رو دفترش داد می زند
دستش به رنگ ، مدتیست پوست پوست شده
کرم عشق جواب نداده ، باز دیر شده
›› خوب
›› متوسط
›› بد
›› مفهومی
›› بی مفهوم
›› کامل نیست
›› کامل شود
›› بیت های نامتوازن
›› بیت های متوازن
›› متوسط
›› بد
›› مفهومی
›› بی مفهوم
›› کامل نیست
›› کامل شود
›› بیت های نامتوازن
›› بیت های متوازن
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی قشنگ بر قلمش روح می دمد
جمله جمله خلاقیت به رنگ می دهد
فکرش دقیق روی چهره ی کشیده است
می خندد و قرمز به لب هاش می دهد
رنگ و قلم ، دنیای وارون ، خط خطی
هر کس نداند ، انگ نقاش می زند
او عاشق است ، فانتزیست ، رنگ های سرد
برفی که هست رو دفترش داد می زند
دستش به رنگ ، مدتیست پوست پوست شده
کرم عشق جواب نداده ، باز دیر شده
جمله جمله خلاقیت به رنگ می دهد
فکرش دقیق روی چهره ی کشیده است
می خندد و قرمز به لب هاش می دهد
رنگ و قلم ، دنیای وارون ، خط خطی
هر کس نداند ، انگ نقاش می زند
او عاشق است ، فانتزیست ، رنگ های سرد
برفی که هست رو دفترش داد می زند
دستش به رنگ ، مدتیست پوست پوست شده
کرم عشق جواب نداده ، باز دیر شده
›› خوب
›› متوسط
›› بد
›› مفهومی
›› بی مفهوم
›› کامل نیست
›› کامل شود
›› بیت های نامتوازن
›› بیت های متوازن
›› متوسط
›› بد
›› مفهومی
›› بی مفهوم
›› کامل نیست
›› کامل شود
›› بیت های نامتوازن
›› بیت های متوازن
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گاهی دعا می کنی و دلت خسته است
آنگاه سریعا خبرش به من می رسد
با یک نشانه خدا به من گفت همسرت
پشت سایه ی خنده به گریه افتاده است
این لحظه که خبر ز غمت دست من رسید
اشکم سرازیر شد و یک آن دلم شکست
از دوست خواستم کمک کند ، چرا که من
دستم بلند نیست ، به دردش نمی رسد
ای بارگاه تو تمام هستی جهان
نزدیکی و نزدیک تر ، برو پیش یار
او در نماز دست تو را خواسته ، ولی
با اینکه دست توست ، باز هست بی قرار
آنگاه سریعا خبرش به من می رسد
با یک نشانه خدا به من گفت همسرت
پشت سایه ی خنده به گریه افتاده است
این لحظه که خبر ز غمت دست من رسید
اشکم سرازیر شد و یک آن دلم شکست
از دوست خواستم کمک کند ، چرا که من
دستم بلند نیست ، به دردش نمی رسد
ای بارگاه تو تمام هستی جهان
نزدیکی و نزدیک تر ، برو پیش یار
او در نماز دست تو را خواسته ، ولی
با اینکه دست توست ، باز هست بی قرار
خواب خواب افتاده بر چشمان تو
یک دوازده ساعت دیگر گذشت از عمر تو
گر بخوابی ، نصف عمرت بر فناست
لیک می دانی عزیزم؟ماجرا بی انتهاست
این همه روز بلند ارزانیت
این همه دعای من پشتوانه ات
گر خداست ، چشم انتظار دیدنت
ما که باشیم؟یک غلام ، قربانیت
عشق باید آسمانی باشد
قلب های اماده ی دین باشد
تو بخواب ، در خواب بین فردای ما
با کمک های خدا ، خوب باشد
من فدای این هدف ها می شوم
سختی راه را به چشمم می کشم
عاقبت تو ای خدا یارم باش
دست من گیر؛ حامی او نیز باش
یک دوازده ساعت دیگر گذشت از عمر تو
گر بخوابی ، نصف عمرت بر فناست
لیک می دانی عزیزم؟ماجرا بی انتهاست
این همه روز بلند ارزانیت
این همه دعای من پشتوانه ات
گر خداست ، چشم انتظار دیدنت
ما که باشیم؟یک غلام ، قربانیت
عشق باید آسمانی باشد
قلب های اماده ی دین باشد
تو بخواب ، در خواب بین فردای ما
با کمک های خدا ، خوب باشد
من فدای این هدف ها می شوم
سختی راه را به چشمم می کشم
عاقبت تو ای خدا یارم باش
دست من گیر؛ حامی او نیز باش
من از امروز چه حسی دارم
هر دم از پیشین خویش بیزارم
انقلاب فکر بر من رو کرد
و خدا، گذشته را مجروح کرد
حرف از آینده است ، میدانی؟
اشک شوقم جاری است میبینی؟
من درون خود پر از اشک شبم
این شبانگاهان به دنبال رهم
در عمل درمانده بودم تا به کی؟
پشت دین قایم شدم من تا به کی؟
حال باید پرده ی دین را درید
از پس پرده به عمق ... دیدن ادامه ›› آن رسید
حال باید درک کرد حال حسین
یا دلیل جنگ در راه حسین
حال باید رفت در راه علی
غرق شد در معرفت های علی
حال باید منتظر عمری نشست
انتظار که صبر نیست، یک عمل است
بعد باید آب و جارو نیز کرد
سطلی از عادات بد را نیز کند
لیک باید شست و شویی نیز داد
با دین اسلام به جان دل فتاد
من ز خود دارم فراتر انتظار
در ره حق زین پس هستم استوار
از خدا اخلاص می خواهم ولی
از خودش دارم تقاضای وصال
ای خدا ، اندام زارم مال تو
همه چیزم گیر روحم مال تو
تو خودت دادی گذشتن یاد من
از جهان خواهم گذشت در پای تو
تو فقط این قلب را باقی گذار
بال پرواز را برایم جا گذار
راه آسمان را به من تو یاد ده
منتظر باش تا بیایم بی قرار
هر دم از پیشین خویش بیزارم
انقلاب فکر بر من رو کرد
و خدا، گذشته را مجروح کرد
حرف از آینده است ، میدانی؟
اشک شوقم جاری است میبینی؟
من درون خود پر از اشک شبم
این شبانگاهان به دنبال رهم
در عمل درمانده بودم تا به کی؟
پشت دین قایم شدم من تا به کی؟
حال باید پرده ی دین را درید
از پس پرده به عمق ... دیدن ادامه ›› آن رسید
حال باید درک کرد حال حسین
یا دلیل جنگ در راه حسین
حال باید رفت در راه علی
غرق شد در معرفت های علی
حال باید منتظر عمری نشست
انتظار که صبر نیست، یک عمل است
بعد باید آب و جارو نیز کرد
سطلی از عادات بد را نیز کند
لیک باید شست و شویی نیز داد
با دین اسلام به جان دل فتاد
من ز خود دارم فراتر انتظار
در ره حق زین پس هستم استوار
از خدا اخلاص می خواهم ولی
از خودش دارم تقاضای وصال
ای خدا ، اندام زارم مال تو
همه چیزم گیر روحم مال تو
تو خودت دادی گذشتن یاد من
از جهان خواهم گذشت در پای تو
تو فقط این قلب را باقی گذار
بال پرواز را برایم جا گذار
راه آسمان را به من تو یاد ده
منتظر باش تا بیایم بی قرار
پشت این چشم سفید ، که عمریست سیاهی دیده
پشت این موی رنگ پریده
که
با جاروی زمان
نقش باخته
مدتیست سائیده
روبرویش دیوار ، که سالهاست به او خندیده
و زخنده لب او ترکیده
پیر مرد تنها بود
سالخورده و آرام ، فکر یک پرواز بود
پیر مرد؟ کمرت منحنی دایره ی بی رحمیست
و زمان فرمان این دایره ... دیدن ادامه ›› است
دست تو ، استخوان ساختمان کار است
که کلنگی شده و پوسیده
پشت این دیوار ها ، پیر مرد دنبال یک سوراخ است
که در آن شهر فرنگی باشد
اما حیف که آن سوراخ را ، برایش زیر زمین انداختند
پیر مرد؟ ساک خود را بستی؟
شهر فرنگ منتظر است و تو انگار شتابان رفتی!
و تو انگار شتابان رفتی
پشت این موی رنگ پریده
که
با جاروی زمان
نقش باخته
مدتیست سائیده
روبرویش دیوار ، که سالهاست به او خندیده
و زخنده لب او ترکیده
پیر مرد تنها بود
سالخورده و آرام ، فکر یک پرواز بود
پیر مرد؟ کمرت منحنی دایره ی بی رحمیست
و زمان فرمان این دایره ... دیدن ادامه ›› است
دست تو ، استخوان ساختمان کار است
که کلنگی شده و پوسیده
پشت این دیوار ها ، پیر مرد دنبال یک سوراخ است
که در آن شهر فرنگی باشد
اما حیف که آن سوراخ را ، برایش زیر زمین انداختند
پیر مرد؟ ساک خود را بستی؟
شهر فرنگ منتظر است و تو انگار شتابان رفتی!
و تو انگار شتابان رفتی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام گل من چه خبر؟
خبری از ما ندارید خوشید؟
توی سرما لباس گرم می پوشید؟
فکر نمی کنم الان خونه باشید
تو بازار عشق یوقتی گم نشید
سر کار بودم دارم میرم خونه!
فکر کنم کوک مدادم میزونه
داره باز شعر میگه از بی خبری
تا کاغذ گوش کنه و دیکته کنه
امروزم مثل روزای قبل گذشت
این روزا بی تو مثل یه خاطرس
این دقیقه ، ثانیه ، ای هم نفس
داره میزنه به صبر من تبر
قلمم راه میره رو شعرای تو
سبک راه رفتنشم یه فاجعس
واژه ها باز کم آوردن پیش من
یه مداد مونده و من ، همین و بس
خبری از ما ندارید خوشید؟
توی سرما لباس گرم می پوشید؟
فکر نمی کنم الان خونه باشید
تو بازار عشق یوقتی گم نشید
سر کار بودم دارم میرم خونه!
فکر کنم کوک مدادم میزونه
داره باز شعر میگه از بی خبری
تا کاغذ گوش کنه و دیکته کنه
امروزم مثل روزای قبل گذشت
این روزا بی تو مثل یه خاطرس
این دقیقه ، ثانیه ، ای هم نفس
داره میزنه به صبر من تبر
قلمم راه میره رو شعرای تو
سبک راه رفتنشم یه فاجعس
واژه ها باز کم آوردن پیش من
یه مداد مونده و من ، همین و بس
۱ نفر
این را
امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام گل من چه خبر؟
خبری از ما ندارید خوشید؟
توی سرما لباس گرم می پوشید؟
فکر نمی کنم الان خونه باشید
تو بازار عشق یوقتی گم نشید
سر کار بودم دارم میرم خونه!
فکر کنم کوک مدادم میزونه
داره باز شعر میگه از بی خبری
تا کاغذ گوش کنه و دیکته کنه
امروزم مثل روزای قبل گذشت
این روزا بی تو مثل یه خاطرس
این دقیقه ، ثانیه ، ای هم نفس
داره میزنه به صبر من تبر
قلمم راه میره رو شعرای تو
سبک راه رفتنشم یه فاجعس
واژه ها باز کم آوردن پیش من
یه مداد مونده و من ، همین و بس
خبری از ما ندارید خوشید؟
توی سرما لباس گرم می پوشید؟
فکر نمی کنم الان خونه باشید
تو بازار عشق یوقتی گم نشید
سر کار بودم دارم میرم خونه!
فکر کنم کوک مدادم میزونه
داره باز شعر میگه از بی خبری
تا کاغذ گوش کنه و دیکته کنه
امروزم مثل روزای قبل گذشت
این روزا بی تو مثل یه خاطرس
این دقیقه ، ثانیه ، ای هم نفس
داره میزنه به صبر من تبر
قلمم راه میره رو شعرای تو
سبک راه رفتنشم یه فاجعس
واژه ها باز کم آوردن پیش من
یه مداد مونده و من ، همین و بس
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دختر کلبه ی عشق گوش می کنی؟
چشماتو رو کاغذم زوم می کنی؟
من می خوام کلی ازت تعریف کنم
از لطف خدا تشکر بکنم
به خدا قصد جسارت ندارم
ولی حیف پیش چشات کم میارم
از مه،ربونیت بگم یا خنده هات؟
حجاب و ایمان محکم چشات؟
از دیواری که کشیدی رو همه
بی قید و بندی های همسایه هات ؟
از عقیده ی کمک به آدما
دستگیری از همه ی درمانده ها
دوستی ... دیدن ادامه ›› با مجالس عهد و دعا
یا شبای بیداری واسه خدا
از راهی شدن تو جاده های پرت
م،شارکت تو جهاد و مشورت
تقویت تدبیر و حفظ هدف
انتظار یک ظهور در همه وقت
تو که رو زمین یه آن بند نیستی
بی قرار آسمون ها هستی
من به راه تو گرفتار شدم
از خودم بیزار بیزار شدم
عمری که صرف دویدن کردم
پوچ دانستم و آگاه شدم
قصد در تغییر ذاتم دارم
شاکرم به راه تو وصل شدم
چشماتو رو کاغذم زوم می کنی؟
من می خوام کلی ازت تعریف کنم
از لطف خدا تشکر بکنم
به خدا قصد جسارت ندارم
ولی حیف پیش چشات کم میارم
از مه،ربونیت بگم یا خنده هات؟
حجاب و ایمان محکم چشات؟
از دیواری که کشیدی رو همه
بی قید و بندی های همسایه هات ؟
از عقیده ی کمک به آدما
دستگیری از همه ی درمانده ها
دوستی ... دیدن ادامه ›› با مجالس عهد و دعا
یا شبای بیداری واسه خدا
از راهی شدن تو جاده های پرت
م،شارکت تو جهاد و مشورت
تقویت تدبیر و حفظ هدف
انتظار یک ظهور در همه وقت
تو که رو زمین یه آن بند نیستی
بی قرار آسمون ها هستی
من به راه تو گرفتار شدم
از خودم بیزار بیزار شدم
عمری که صرف دویدن کردم
پوچ دانستم و آگاه شدم
قصد در تغییر ذاتم دارم
شاکرم به راه تو وصل شدم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انان که بانگ دوست شنیدند ، رفتند
او را به عشق دیدند و رفتند ، رفتند
آن روز که شهر پر ز فرار از فشنگ بود
آنان به سوی کربلای جنگ ، رفتند
ما از سر ، زرق و برق شهر ، ماندیم
همسایه ها ، با لباس خون ، رفتند
امروز نگاه می کنم ، چند سال قبل
چه شمع هایی ، پروانه صفت ، رفتند
ظلم شب جنگ ، چه تاریک کرده بود
اینان همه نور بودند که رفتند
همت ، علمدار ، باکری کم نبود
آوینی و بهشتی که بی فکر نبود
من بودم و خود به خود گول می زدم
آنان نظر کرده بودند ، که رفتند
او را به عشق دیدند و رفتند ، رفتند
آن روز که شهر پر ز فرار از فشنگ بود
آنان به سوی کربلای جنگ ، رفتند
ما از سر ، زرق و برق شهر ، ماندیم
همسایه ها ، با لباس خون ، رفتند
امروز نگاه می کنم ، چند سال قبل
چه شمع هایی ، پروانه صفت ، رفتند
ظلم شب جنگ ، چه تاریک کرده بود
اینان همه نور بودند که رفتند
همت ، علمدار ، باکری کم نبود
آوینی و بهشتی که بی فکر نبود
من بودم و خود به خود گول می زدم
آنان نظر کرده بودند ، که رفتند
۱ نفر
این را
امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوب است ، اگر فکر تو این است ، خوب است
هر بار که مادر با تو قهر است ، خوب است
یک بار شود فرصت ثواب ، منت
گر شاد شود ، دوباره با تو ، خوب است
این که نیست کینه ای بینتان ، خوب است
هر بار که مادر با تو قهر است ، خوب است
یک بار شود فرصت ثواب ، منت
گر شاد شود ، دوباره با تو ، خوب است
این که نیست کینه ای بینتان ، خوب است
۱ نفر
این را
امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جمعه ها غروب نور چه دلگیر می شود
کوه سنگی شهر ، چه خاموش می شود
پیش چشم ، که خورشید می رود به پشت کوه
آن لحظه دلم از غیبتت تنگ می شود
این جمعه هم بیامد و رفت باز نیامدی
اشکم ز بی لیاقتی روانه می شود
دوباره به بام کوه سنگ می روم
صبر و استقامت ، از او به ارث می برم
این خفتگان کوه ، چه انگیزه می دهند
چه خوب مردن در ره حق ، یاد می دهند
من منتظرم ، در ظهورت شتاب ... دیدن ادامه ›› کنم
برای خدمت به سپاه ثبت نام کنم
این مرکب حق ، که به اوج روانه می شود؟
و ز کی جهان به سمت مساوات می رود؟
مهدی بیا ، تا غم دوری به سر شود
خورشید عدل بتابد و ظلمت به سر شود
توضیحی در مورد شعر بالا
در مشهد مقدس کوهی به نام کوهسنگی وجود داره که تماما از سنگ هست و یک مکان سیاحتی در مشهد به حساب میاد
در این چند سال اخیر در بالای کوه چند شهید گمنام رو دفن کردند که بیت(این خفتگان کوه ...) نشان از این عزیزان و بیت(دوباره به بام کوه سنگ می روم) به کوهسنگی اشاره داره
کوه سنگی شهر ، چه خاموش می شود
پیش چشم ، که خورشید می رود به پشت کوه
آن لحظه دلم از غیبتت تنگ می شود
این جمعه هم بیامد و رفت باز نیامدی
اشکم ز بی لیاقتی روانه می شود
دوباره به بام کوه سنگ می روم
صبر و استقامت ، از او به ارث می برم
این خفتگان کوه ، چه انگیزه می دهند
چه خوب مردن در ره حق ، یاد می دهند
من منتظرم ، در ظهورت شتاب ... دیدن ادامه ›› کنم
برای خدمت به سپاه ثبت نام کنم
این مرکب حق ، که به اوج روانه می شود؟
و ز کی جهان به سمت مساوات می رود؟
مهدی بیا ، تا غم دوری به سر شود
خورشید عدل بتابد و ظلمت به سر شود
توضیحی در مورد شعر بالا
در مشهد مقدس کوهی به نام کوهسنگی وجود داره که تماما از سنگ هست و یک مکان سیاحتی در مشهد به حساب میاد
در این چند سال اخیر در بالای کوه چند شهید گمنام رو دفن کردند که بیت(این خفتگان کوه ...) نشان از این عزیزان و بیت(دوباره به بام کوه سنگ می روم) به کوهسنگی اشاره داره
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیگه می رم ، شب بخیر
شب بخیر ، دیگه میرم
بازی با جمله ها رو
با تو من یاد می گیرم
بزرا چشمات بخوابه
چشمای من مال تو
چون منم عاشقتم
فکرم تنظیمه با تو
بری ، پیش بخاری؛ یخ من هم آب میشه
راست میگی چه گرم شده
انگار خوابه چشم تو
شب بخیر ، دیگه میرم
بازی با جمله ها رو
با تو من یاد می گیرم
بزرا چشمات بخوابه
چشمای من مال تو
چون منم عاشقتم
فکرم تنظیمه با تو
بری ، پیش بخاری؛ یخ من هم آب میشه
راست میگی چه گرم شده
انگار خوابه چشم تو
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما تو را دیدیم و تو ناز می کنی
هر زمان از دوریم ذوق می کنی
من که با هر ساز تو می رقصم!
تو چرا این حس رو انکار می کنی؟
شادیم از غم توست ، می دانی
ظاهریست اما ، تو باور می کنی!
هر زمان از دوریم ذوق می کنی
من که با هر ساز تو می رقصم!
تو چرا این حس رو انکار می کنی؟
شادیم از غم توست ، می دانی
ظاهریست اما ، تو باور می کنی!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی که با تو ام زمان زود می رود
ساعت دوازده است سرم صوت می کشد
چند تا پیام دادیم و اینقدر زمان گذشت
این عمر همین قدر به سرعت می رود
لحظه های با تو ارزشش شمار نیست
آن لحظه را که بی تو ام چه سخت می رود
امشب بخواب و فکر کن به فر،دای ما
این دو روز دنیا به چه شکل بگذرد؟
ساعت دوازده است سرم صوت می کشد
چند تا پیام دادیم و اینقدر زمان گذشت
این عمر همین قدر به سرعت می رود
لحظه های با تو ارزشش شمار نیست
آن لحظه را که بی تو ام چه سخت می رود
امشب بخواب و فکر کن به فر،دای ما
این دو روز دنیا به چه شکل بگذرد؟
۱ نفر
این را
امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی که با تو ام زمان زود می رود
ساعت دوازده است سرم صوت می کشد
چند تا پیام دادیم و اینقدر زمان گذشت
این عمر همین قدر به سرعت می رود
لحظه های با تو ارزشش شمار نیست
آن لحظه را که بی تو ام چه سخت می رود
امشب بخواب و فکر کن به فر،دای ما
این دو روز دنیا به چه شکل بگذرد؟
ساعت دوازده است سرم صوت می کشد
چند تا پیام دادیم و اینقدر زمان گذشت
این عمر همین قدر به سرعت می رود
لحظه های با تو ارزشش شمار نیست
آن لحظه را که بی تو ام چه سخت می رود
امشب بخواب و فکر کن به فر،دای ما
این دو روز دنیا به چه شکل بگذرد؟
۱ نفر
این را
امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نور شبت به لامپ های خدا وصل
هر وقت که اوست ، دل ز شمس بی نیاز است
فردا که تن زیر سنگ دفن می شود
این نور خدا هست که هست ، نه خورشید پست
من از خدا نور پایدار خواهمش
گر داد ،مال تو ، چشمم به عفوش است
هر وقت که اوست ، دل ز شمس بی نیاز است
فردا که تن زیر سنگ دفن می شود
این نور خدا هست که هست ، نه خورشید پست
من از خدا نور پایدار خواهمش
گر داد ،مال تو ، چشمم به عفوش است
۱ نفر
این را
امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نور شبت به لامپ های خدا وصل
هر وقت که اوست ، دل ز شمس بی نیاز است
فردا که تن زیر سنگ دفن می شود
این نور خدا هست که هست ، نه خورشید پست
من از خدا نور پایدار خواهمش
گر داد ،مال تو ، چشمم به عفوش است
هر وقت که اوست ، دل ز شمس بی نیاز است
فردا که تن زیر سنگ دفن می شود
این نور خدا هست که هست ، نه خورشید پست
من از خدا نور پایدار خواهمش
گر داد ،مال تو ، چشمم به عفوش است
۱ نفر
این را
امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این دو شب برکت نور پنهان شد
دست آسمان از زمین کوتاه شد
دو نفر از بهترین های خدا
بالشان بر سوی آسمان باز شد
در دو روز از دی ماه امسال
مهره های تقویم چه شوم شد
دست شیطان افتاد بر تقدیر
زهر ابلیس بر آن جاری شد
جام همسر می شود باشد زهر؟
می توان از این ستم فریاد کرد؟
شهر امشب بوی آتش می دهد
هر محله دسته ای راه می رود
این ... دیدن ادامه ›› مصیبت را که بر سر آمده
می کند محکوم و فریاد می زند
هر غافله قطره قطره جمع شد
گویی امشب نهضتی بر پا شد
گریه گریه دست بر سر اشک اشک
سرزمین خیس از شراب اشک شد
مجتبی جان درک درکت می کنیم
از نبودت ما شکایت می کنیم
تا که هستیم اسلام هم زنده است
راه تو نیز اتصال بر مهدی است
ما قصاص را منتظر می مانیم
قاتلت را به خدا میسپاریم
زهری که معاویه ساخت را
صد بدتر بر تنش می کاریم
مجتبی جان درک درکت می کنیم
از نبودت ما شکایت می کنیم
دست آسمان از زمین کوتاه شد
دو نفر از بهترین های خدا
بالشان بر سوی آسمان باز شد
در دو روز از دی ماه امسال
مهره های تقویم چه شوم شد
دست شیطان افتاد بر تقدیر
زهر ابلیس بر آن جاری شد
جام همسر می شود باشد زهر؟
می توان از این ستم فریاد کرد؟
شهر امشب بوی آتش می دهد
هر محله دسته ای راه می رود
این ... دیدن ادامه ›› مصیبت را که بر سر آمده
می کند محکوم و فریاد می زند
هر غافله قطره قطره جمع شد
گویی امشب نهضتی بر پا شد
گریه گریه دست بر سر اشک اشک
سرزمین خیس از شراب اشک شد
مجتبی جان درک درکت می کنیم
از نبودت ما شکایت می کنیم
تا که هستیم اسلام هم زنده است
راه تو نیز اتصال بر مهدی است
ما قصاص را منتظر می مانیم
قاتلت را به خدا میسپاریم
زهری که معاویه ساخت را
صد بدتر بر تنش می کاریم
مجتبی جان درک درکت می کنیم
از نبودت ما شکایت می کنیم
۱ نفر
این را
امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
+۱,۵۵۸,۰۰۰ نفر
+۲۸,۶۳۰ برنامه
+۹,۰۰۰,۰۰۰ بلیت
+۲۰۰,۰۰۰ بازدید
۴۷,۶۱۹ برگه
۹,۷۷۵ آلبوم
۵,۶۱۶ پادکست
